Friday, May 11, 2007

اخلاق ؛ قانون؛ جامعه واگرای ما در کانادا -Saeed Soltanpour

اخلاق ؛ قانون؛ جامعه واگرای ما در کانادا

سعید سلطانپور
May 4, 07

دولت لیبرال انتاریو 20 میلیون دلار به سازمانهای غیر دولتی از ملیتها ی مخنلف پرداخت کرده است .. وزیر مهاجرت پذیرفته است است که بسیاری از این کمکها بدون بر رسی و حتی بعضی ها بدون پر کردن تقاضا نامه ها بوده است . با توجه به موارد اعلام شده د رمجلس استان ( کویئنز پارک ) این کمکها جهت دار بوده است و حداقل د ر مورد 200000 دلار به" انجمن ایرانیان کانادیان کامیونیتی سنتر"که همه هفت عضو هیئت مدیره ان یا عضو حزب لیبرال بوده و یا ارتباط نزدیکی با انها داشته اندو این شکی باقی نمی گذارد که دولت لیبرال عملا جامعه را به خود ی و غیر خودی تقسیم کرده است که اصول اساسی دموکراسی را که دسترسی یکسان همه شهروندان را تضمین میکند را نقض کرده است .
در حالی این دوستان جامعه ایرانی رابه چنین مبلغ کمی واگذار کرده اند که مبلغ 13 میلیون دلار به سازمان
برای ساخت سه کامیونتی یهودیان انتاریو تخصیص داده است . JUA.
در حالیکه معبد هند وهای هامیلتون که دوسال گذشته بر اثر اتش سوزی عمدی نژاد پرستان 1400000هزار دلار خسارت دیده بود کمکی دریافت نکرده بود. .

از انجا که دولت لیبرال اکثریت پارلما ن را در دست دارند به درخواست احزاب مخالف محافطه کار ( پی سی ) و ان .دی .پی برای تحققیق در مورد نحوه پرداخت این کمکها در طی 10 روز گذشته پاسخ نداده اند و این احزاب انها هم سعی دارند که لیبرال ها را مجبور به این کار کنند. چه پذیرش تحقیق و چه تعویق ان در روز انتخابات تاثبر منفی بر تصویر افکار عمومی حزب خواهد داشت.

امروز( مک گینتی) زیر فشار مطبوعات و احزاب اعلام کرد که از حسابرس دولت خواست که در این مورد تحقیق کند. اولین نامه را من در 9 مارچ 2007 برای حسابرس نوشته بودم و تقاضای حسابرسی کرده بودم ) دولت انتاریو ( 10 ما ه مه ) سرانجام
مطبوعات هر جامعه آینه تمام نمای ان جامعه


تمامی روزنامه های انگلیسی زبان در انتاریو به این مسئله پرداختند و تقریبا همه روزه از 19 آوریل تورنتو استار در این مورد مقاله دارد . ولی مطبوعات ایرانی از ان بسادگی گذشتند .
ولی مطبوعات ایرانی از ان بسادگی گذشتند . د راین میان انتقاداتی از شهروند شنیده شد که بهتر است در مورد ماهیت ان صحبت شود. ازشهروند می توانست با توجه به سابقه اش ( در دوران قبل از اینترنت ) نقش سازنده ای در کمک به طرح مسائل ایرانیان در داخل کشور داشت نقش سازنده تر ی را پیش می گرفت و با تعمیق مبحث ؛ جامعه ایرانی با اکثریت خاموش ان و نیز افراد وابسته به حزب را در اتخاذ یک سیاست مشتر ک همگانی در دفاع از جامعه ایرانی پیش می گرفت .

ذکر این نکته را ضرور ی می دانم که شهروند با انتشار مطالب قبلی من که بدون ذکرنام انجمن بود و نیز مطلب " خانه ایران آرزوی دست نیافتنی ؟" نشان داده است که ا زهمه مطبوعات حاضر در جامعه ایرانی آزادانه تردر نقد مسائل جامعه ایرانی بر خورد کرده است . و از حق نباید گذشت شهروند همیشه در حمایت از کارهای فرهنگی و هنزی و سیاسی پیشقدم بوده است .

والا بعید می دانم که کسی نه امیدی به طرح مسا ئل جامعه ایرانی در هفته نامه هائی داشته باشد که صاحبان ان چند سال پیش توزیع اگهی های بازرگانی (فلایر ) را داشتند بعدا دیدند اگر چند تا عکس نیمه لخت زنان و خبرهای هنرپیشگان بدون ذکر منبع را لابلای این آگهی بگذارند کارشان جذابیت بیشتری خواهد داشت و آنقد ر پولساز بود که هرکدام ازشرکا یک هفته نامه کیلویی دراوردند . هر چند کاری به کار جامعه ایرانی نداشته و ندارندولی پولسازترین هفته نامه ها از برکت صاحبان مشاغل ایرانی هستند.

شکی نیست که مطبوعات نقش مهمی در دموکراسی ها و در بیان نظرات مردم دارند . بنابر این اگر مطبوعات یک جامعه نتوانند ویا نخواهند ( بهر دلیل ) مسانل و نیازها ی جامعه را مطر ح کنند و نقش رابط فرهنگی بین سیاست گذاران و مردم را ایفا کنند ان جامعه رشد نبافته است.

از سوی دیگر وقتی که جامعه ای مانند ما که در کشور انگلیسی زبان نشریه معتبر انگلیسی زبان که بتواند ارتباط با جامعه میزبان را بر قرار کند نخواهد توانست جایگاه واقعی خود را د ر سیستم سیاسی و برنامه ریزی کلان ان جامعه داشته باشد
من شخصا معتقدم که تکثر رسانه ای مثبت است و لی تا وقتی مردم انر ا جدی نگیرند مطبوعات جدی هم نخواهیم داشت.
البته من قبلا هم پیشنهاد کرده و فکر می کنم با توجه به تغییر بافت جمعیت ایر انی در کانادا بویژه نسل جوان ما که کمتر فارسی می خواند و با در نظر گرفتن نقش اینترنت و وب لاگ نویسی توسط انا ن؛ نیاز به یک بررسی جدی برای برقراری گفتمان با نسل جدید ُ دارد. اگررسانه ها بخواهند در سالهای آنیده هم حضور مفید داشته باشند .



ادای دین به دموکراسی

اگر مابه عنوان روزنامه نگار ایرانی باعث شدیم که دست و دلبازی های حزب لیبرال به دوستان و هواداران خود رو شود نشان داد که همه جامعه ایرانی به انچه که در دولت می گذرد بی تفاوت نیست و مانند اکثریت دوستان ایرانی حزب لیبرال که تلاش می کنند تا بجای درخواست از دولت برای جبران لطمه ای که به اعتماد جامعه ایرانی با تخصیص 200000 دلار به لیبرال های ایرانی بدون اطلاع جامعه ایرانی لطمه جدی زده است ؛ از حزب دفاع می کنند.
سوالی که این دوستان باید جواب بدهند این است که ایا تمامی جامعه ایرانی به یک حزب وابسته هستند و یا تنوع احزاب وجود دارد . پس چرا مانع ارتباط سالم و برقراری گفتمان سالم بین جامعه و احزاب می شوید . حداقل وظیفه خود تان را د ر مورد اطلاع رسانی درست به حزبتان انجام نداده اید که جامعه ایرانی برای رسیدن به یک وزیر مانند وزیر اقتصاد نیاز به پارتی بازی داشته باشد .

حضور در پارلمان

روز دوشنبه 21 آوریل که به دعوت حزب ان. دی پی به پارلمان انتاریو رفتم و در موقع سوال از دولت به نامه های من به دولت و وزرا اشاره شد که بدون پاسخ مانده بود.
زمانی که گرگ سوربارا وزیر اقتصاد از صندلی خودش بر خاست و به جایگاه من امد من به عنوان یک ایرانی با وی با احترام استقبال کردم و بوی گفتم که من از اینکه این مشکلات برای شما پیدا شده ناراحت هستم و لی قبل از اینکه نامه به رهبران احزاب مخالف را در24 مارچ بنویسم به مسول حزب در ریچموند هیل رسما دکتر مریدی اطلاع دادم و از و ی تقاضا کردم که به شما اطلاع بدهد که این موضوع را زودتر به نفع جامعه ایرانی سر و سامان بدهید . این دوست حزبی به من گفت دفتر وی بدلیل نفوذ " فرد ی" که منافع خودش را بر منافع جامعه ایرانی ارجح می دارد امکان دسترسی به گرگ سو.بارا و وزیر بهداشت را ندارد.
سوبارا گفت من نامه را ندیده ام گفتم این را باید از دفترتان پرسید. وی سعی کرد علت عدم دیدار با ان مسئول حزبی را د رفوریه به گردن زمان بودجه بیندازد.
من به وی گفتم که این برای جامعه ما خوب نیست و سوربار ا که هنوز از اینکه با بی توجهی و تکیه بر اطلاعات یک نفرخود خواه موقعیت حزب و خودش را در خط انداخته بود گیج بود کفت بله سالها در جامعه شما تاثیر خواهد داشت. براستی حزب لیبرال با وجود چنین دوستانی مانند بهرام فولادی نیاز به دشمن ندارد.

بدنیست اشاره کنم که نامزد حزب لیبرال از ریچموند هیل( دکتر رضا مریدی ) بدلیل مخالفت همان شخص ( بهرام فولادی )مدت 6 ماه بود که از دیدار با وزیر اقتصاد که در ضمن تایید کننده نهائی نامزدهای حزب لیبرال هم هست . محروم شده بود.
حال تصور کنید که نامزد مزبور موقع تقسیم بودجه ؛ چه قدر می تواند برای شهر حوزه انتخابیش پول بگیرد.
در درنیای سیاست قدرت یا بر اساس تکیه بر مردم و یا نقش ان شهردرسیاست و اقتصاد ا ن استان تعیین می شود ویا بر اساس عضویت در بلوکهای قدرت .و یا نمایندگی سرمایه های بزرگ در ان حزب تعیین می شود

گفت و گوی با خبر نگاران


د رپاسخ به سوال خبر نگاران بعد از جلسه پرسش و پاسخ گفتم که من از تابستان سال گذشته (2006) در مورد این کمک خبرداشتم و د رمورد ان بدنبال اطلاع رسانی به چامعه ایرانی بودم . حداقل از 9 فوریه 2007 رسما از وزیر اقتصاد که مشکلات از وی در مورد جامعه ایرانی بدلیل انحصار دسترسی ایرانیان به وی در اجازه یک نفر ایرانی دوست وزیر سر چشمه گرفته است تقاضای مصاحبه کردم و 3 با ر حتی به ای میل من جواب داده نشد و نامه های متعاقب ان که حداقل بخشی از دوستان ایرانی عضو حزب لیبرال و عضو هیئت مدیره "ایرانیان کاندادین کامیونتی سنتر" د رجریان ان بوده اند .
د ر مصاحبه با خبر نگاران هم گفتم جامعه ایرانی اعتبارش را ذره ذره برا اثر کار و تلاش افراد جامعه بدست اورده است و این عدالت نیست که به علت اشتباه یک وزیر و یا دولت جامعه ما انگشت شمار شود..
انها در مورد پول پرسیدند گفتم ما بالاتر از پول را می بیتیم . ما سعی کرده ایم که جامعه را به شرکت د رانتخابات تشویق کنم. با این شیوه عدم پاسخ گوئی دولت و بی اعتنائی انان ؛ بسیاری با سابقه تلخ سیاست در ایران ؛ اعتماد خود را به سیستم سیاسی از دست خواهد داد. و این به معنی تاخیر در ادغام در یک جامعه بزرگتر بنام کاناداست.

من تمامی راهها و قدمهائی را که در یک سیستم سالم دموکراتیک بایستی طی میشد در طول 10 ماه بر داشته ام.. اگر قصد م علیه یک حزب بخصوص و یا نماینده ان بود که قاعدتا بایستی بدن اطلاع انان و در سال گذشته انجام می شد. د رحالیکه رونوشت نامه ها تمامی احزاب بوده اند.

سوال کردن وظیفه ما ست و پاسخ دادن و ظیفه انان

به عنوان روزنامه نگار ، به عنوان فعال اجتماعی نمی توان بی تفاوت بود . سالها زندگی در تبعید در کانادا (هر چند زیبا و ) و فعال بودن در زمینه ها ی اجتماعی و سیاسی این را یا د گرفته ایم که باید سوال کنیم و ظیفه انان این است که قانونا و اخلاقا پاسخگو باشند. هر چند اخلاق بالاتر از قانون عمل می کند .
هفته نامه ایران استار د رمقاله ای نوشت
" پول خوردند که خوردند 200 هزار دلار هم شد پول . و اضافه کرده بود" از حسودی اینکار را کردند."

من بعضی از اعضای هیت مدیره را می شناسم . شکی نیست که این دوستان نیت خوبی هم داشته اند ولی در کارهای اجتماعی و سیاسی تنها خوب بودن کافی نیست . در کارهای اجتماعی با پولهای مردم که در اختیار دولت هست نمی شود مردم را سورپرایز کرد. اگر بخش خصوصی هستید و قصد دارید با پول خودتان این کار را بکنید کار بسیار زیبا و قابل تقدیر ی است.

شما اگر وارد کارهای سیاسی و عمومی شدید دیگر نمی توانید بسیار ی از کارهای را که برای ادم ها ی معمولی
ممکن است نه تنها مجاز باشد بلکه به ان هم افتخارکند؛ انجام بدهید .
. شما اسمی انتخاب کرده اید که تمامی جامعه ایرانی را نمایندگی می کند آیا جامعه را از این نام گذاری مطلع کرده بودید . د رحالیکه جامعه در ابتدا ادر بی خبری نگهداشته شده واز ان اگاه نبود و وکسی راهم جامعه به نمایندگی خودش انتخاب نکرده است . نسل های اینده ایرانی هیچ گاه نخواهند توانست موسسه ای که حتی نزدیک به این اسم باشد را انتخاب کنند.

اگر یک اسم گلی و یا بلبلی و یا اسم شخصیتی را انتخاب کرده بودید با زهم نام گذار ی شما کمتر سیاسی می شد و کمتر جامعه ما انکشت نمامی شد.
از سوی دیگر بند اول اساسنامه مرکز مذکور به صراحت بر عدم وابستگی سیاسی و حزبی سخن می گوید. آیا حزب لیبرال انتاریو حزب نیست و یا فعالیت حزبی مانند افراد وابسته به حاکمیت در جمهوری اسلامی فقط برای نور چشمی هاست.

چگونه دوستان می خواهند زمینی به ارزش چند صد هزار دلار بخرند در حالیکه در یک سال تنها توانسته اند 15 هزار دلار جمع اوری کنند با اینکه از برتری معافیت مالیاتی برا ی کمک دهندگان هم بر خورداربوده اند . این بی برنامگی نشان می دهد انان درگیر اختلافات داخلی و باند بازی های خود بوده اند تا فکر جامعه ایرانی.
بخش آسیب پذیر جامعه ما, اقشار کم درامد ما و مهاجران دارای مهارت های فنی و تخصصصی نیاز به مراکزی که به انان کمک کند دارد ولی متاسفانه دست اندرکاران مرکز مزبور که بنظر می رسد به دلیل ارتباطات حزبی و نیز شغلهای خوب با در امدهای کافی اصلا شتابی برای راه اندازی و سرویس دهی ان مرکز ندارند
این در حالی است که بعضی از فعالین اجتماعی با برنامه توانسته اند بدون کمک دولتی برای کودکان کم درامد تا سالی 50 هزار دلار کمک مالی از طریق تلاشهای فراوان خود و داوطلبانشان جمع اوری کنند.
بعد از گذشت 14 ماه هنوز این موسسه نه دفتر ی دارد و نه طرحی و نه بر نامه ای برای آینده ارائه خدمات این مرکز به اطلاع مردم رسیده است..
.

دوستان بجای پاسخگوئی در یک اطلاعیه یک صفحه ای رنگی در شهروند مرا متهم به شائبه سازی می کنند. در حالیکه همزما ن در 19 آوریل خبر رسوائی مالی حزب و دوستان ایرانی حزبی در رادیو و مطبوعات برای یک هفته دنبال میشود.
براستی علت خجالت شما از اینکه جامعه ایرانی بدانند دوستانی که مانند رابین هود برایشان فعالیت می کنند چیست ؟
چرا نمی گویئد اعضای هیت مدیره چه کسانی هستند ؟1
چرا کسی زیر اطلاعیه را که با تاخیر 10 ماهه صادر شده است و نوشدارو پس از مر گ سهراب است را امضا نمی کند.؟
چرا دو نفر از اعضای هیت مدیره استعفا کرده اند هیچ کسی توضیحی نمی دهد ؟2
.
آیا این نیست که دوستان نمی توانند فعالیتی زودتر از سال 2004 و زلزله بم در کارنامه فعالیت هایشان برای جامعه ایرانی را نشان بدهند. ندارند یعنی بر عکس ادعاهای وزیر مهاجرت که می گوید انان در 20 سال گذشته برای جامعه ایرانی کارکرده اند..
(متن گفتگوی میسا ملکی ؛ حقوقدان در کمیته پارلمان در19 اکتبر 2005 د رهنگام معرفی شدن توسط دولت لیبرال انتاریو برای عضویت در کالج پرستاران)

سوال دیگری که داریم این است که از چه زمان یک رستوران که پاتوق لیبرالها شده است و رقص عربی هم دارد مرکز فرهنگ ایرانی ها شده است که مراسم دریافت چک را دران گذاشته اید.

اجازه بدهید مثالهای روشن تری برایتان بیاورم
اگر شما در قلک فرزندتان پول بریزید و یک روز بدون اجازه و اطلاع وی پول برداشت کنید شما کار غیر قانونی نکرده اید و لی کارتان غیر اخلاقی است .

می دانید اگر سهام شرکتتان که در بازار بوس هست به دوستان و یا افراد فامیل خود توصیه کنیدو اگر حسابرس ان شرکت باشید یک کار غیر قانونی کرده اید و هم کار غیر اخلاقی . چرا زیرا فرصت عادلانه را از افراد توانمند جامعه گرفته است و برابری این سیستم را زیر سوال می برد .

کنراد بلاک میلیارد مشهور انگلیسی و شهروند سابق کانادا بز رگترین سهامدار شرکتش که مطبوعات بزر گ دنیا منجمله نشنال پست رادارد به دلیل اینکه بدون اجازه دیگر اعضای هیئت مدیره پول به خود ش داده بود بدون اینکه به اطلاع سهامداران برساند کهاتفاقا در شرکتهای بزرگ عمل چندان نا اشنائی نیست د در دادگاهی در امریکا در حال محاکمه است و در صورت اثبات جرمش به 101 سال زندان محکوم خواهد شد.
زیرا وی به سهامداران و شرکا و دولت پاسخگو هست د.

ژنرال کانادائی ؛ استوار/ کمیته چی ایرانی

هفته گذشته در یک میز گرد مطبوعاتی با شرکت چندین نفر از روزنامه نگاران اقلیت در کشتی جنگی هالیفاکس که در تورنتو لنگر انداخته بود آدمیرال رابرتسون معاون ستاد نیروی دریائی کانادا در اتاق جنگ مدت یک ساعت گفنگو کرد و به سوالت ما پاسخ داد منجمله سوال من د رمورد نقش کانادا در خلیج فارس و چلوگیری از یک فاجعه انسانی با توجه به تنگ بودن خلیج فارس .
وی به تمامی سوالات پاسخ داد و معاون وی هم گفت که ما هنوز در مورد اقلیتها در نیروی دریائی پیشرفت چندانی نداشته ایم. انها هم چنین از ما خواستند که در صورت علاقه ایرانیها به مسئله افغانستان انها حاضرند بیایند وبه سوالات مطبوعات ما پاسخ بدهند.
بعد هم ما را به بازدید کشتی جنگی بردند . وقتی از اتاق کنترل گفتم می توانم عکس بیندازم انها گفتند هیچ اشکالی ندارد.
به روزنامه نگار اهل اتیوپی گفتم در کشور ما جلوی کلانتری محل هم نمی توانی عکس بیندازی . چه برسد به کشتی جنگی .

باخود گفتم چرا یک ژنرال کانادائی حاضر است که یک ساعت از وقتش را به روزنامه نگاران اقلیت که هیچ نقشی در سیاست گذاری کانادا ندارند بگذارد د رحالیکه رئیس یک پاسگاه در استان فلان ایران حاضر نیست به نماینده مجلس جواب بدهد په برسد به خانواده بازداشتی .

پاسخی که یافتم این است که انها در دموکراسی بزرگ شده اند و به ان احترام می گذارند. ولی دوستان
در یک سیستم غیر دموکراتیک رشد یافته و دموکراسی را یاد نگرفته اند . شاید هم برایشان صرف ندارد که انرا تمرین کنند زیرا اصل اول دموکراسی مشارکت عمومی و پاسخگوئی به مردم هست . شما اگر یک پنی از دولت بگیرید بایستی پاسخگو باشید. به همین دلیل است که هر شهروند کانادائی می تواند صورت هزینه ها ی هر نمانیده و یا شخصیت سیاسی و دولتی را که از دولت حقوق میگرد رسما دریافت کند.
چگونه دوستان لیبرال هیت مدیره ( دکتر فرمانی و دکتر مریدی ) با مطبوعات انکلیسی زبان مصاحبه می کنند و لی با مطبوعات فارسی زبان که مدعی هستند برای ان جامعه کار میکنندصحبت نمی کنند و تقاضای طرح موضوع از دید خود شان اهمیتی قائل نیستند. در دمکراسی ، پاسخگوئی از فرد شروع میشود.



کوروش بخواب که مابیداریم

یاد سخنان محمد رضا شاه در جشنهای 2500 ساله افتادم . .
شاه چنان به حضور تمامی سران شرق و غرب که به برکت افزایش نفت و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه خلیج فارس مغرور شده بود که متوجه نبود در زیر گوش خودش در یایتخت چه می گذرد . وی مشکلات عمان ؛ اسرائیل و اعراب را حل می کرد ولی از انجا که راه گفتگو را در داخل بسته بود ه جنبش مسلحانه توسط اقشارجوان و تحصیلکرده جامعه ایران فعالیت خود رابرای عدالت اجتماعی آغاز کرده بود.
و نتیجه ان را همه ما به عینه دیدیم
سالهاست که شاه رفته است وقبر کوروش هم د رآستانه به زیر اب رفتن هست .

دوستان چپی ما تنها فکرشان حل مسئله سرما یه و کار هست و علاقه ای هم به حل ان در مهد سرمایه داری ندارند بلکه علاقه زیادی به حل این تضاد ها از راه دور برای ایران دارند.
دوستان اکادمیک وروشنفکر مطلعی داریم که جزئیات روابط و حرکات امریکا در ایران ؛ خاورمیانه و جهان را برای شما به زیبائی تحلیل می کنند. ولی دریغ از یک حرکت به نفع جامعه ای که در ان زندگی می کنند . زیرا
این چریانات حاضر نیستند که اصلا وارد این تضادهای جزئی شوند انها کمتر از حل مسائل جهانی مانند مسئله امریکای لاتین و فلسطین را درشان خود نمی دانند. از انجا که اقامت 20 ساله شان در خارج را موقتی می دانند کوچکترین قدمی در راه وحدت جامعه مهاجر که شاید تنها نقطه وحدتش عید نوروز باشد برنمی دارند.
ما می اندیشدیم . اینجا جاضر نیستیم به وزیر بنویسیم ولی از دگر اندیشان در ایران می خواهیم که حکومت را تغییر دهند تا ما بر گردیم.
جوانان جامعه ایرانی عموما به این حرف و حدیث ها می خندند و فکر می کنند که بی اشتباه هستند همان گونه که
و متاسفانه همان اشتباهی را که گذشتگان کردند تکرا ر می کنند وبالطبع مجبورند دوباره همه چیز را ازایتدا تجربه کنند.
ا زانسو جمهوری اسلامی بجای حل مسائل اقتصادی مردم ایران بیشتر در صدد حل مسائل دیگر کشورها هست .

ما ملت بزرگی هستیم ولی بعضی وقت ها زیاد ه از حد به خودمان اعتبار و امیدواری می دهیم .

یونانی ها و ایتالیائی ها . هند ی ها و چینی ها همه سایقه بسیار طولانی تر از ما در کانادا داشته اند . مثلا چینی ها و کره ای ها چند روزنامه روزانه دارند که پولی هست . ولی ما در حدود 20 نشریه مجانی داریم که غالبا رعایت حق امیتاز هم را نمی کنند و حتی به مبیع خبر ی هم اشاره نمی کنند .

هیچکدام این ملیتها مشکل ما راد ر مورد دولت ندارند .. نه ما دولت ما ن رابه رسمیت می شناسیم و نه انان ما را .
بنابر این ما بایستی چندین برابر تلاش کنیم تا بتوانیم به مراکز تصیم گیر ی برویم م. مجلس رفتن در صورت اینکه نماینده منافع جامعه ایرانی را بیان کند باعث خواهد شد که این خواستها بهتر شنیده شود ولی در دنیای سیاست نیاز به ابزارهای دگیر برای پیش بردن خواستهای جامعه هست . حضور مردم و وحدت جامعه و حضور قوی اقتصادی نقش ها ی عمده دارند . من نمی خواهم شما را مایوس کنم و لی بدنیست بدانید که برنامه تلویزیونی ژیان قمیشی سال گذشته در سی بی سی لغو شد ایا جامعه ایرانی توانست مانع لغو برنامه وی شود در حالیکه وی اعتباری زیادی در جامعه کاناد اداشت.
خوب است خود را جدی بگیریم بشر ط اینکه بدانیم چه می خواهیم ؟ آیا کسی می داند جامعه ایرانی در کانادا چه می خواهد ؟
خودمان را گول نزنیم جند تا سازمان غیر دولتی ( ان. جی .او ) شناسنامه دار با سابقه کار د ر چامعه ایرانی و کانادا داریم


با نقل از فیلسوف ایرانی معا صر مطلب را که با عرض پوزش ا زخوانند گان عزیز که به درازا کشید به پایان می رسانم.

به قول پوپر ما آدميان حيوان نيستيم. حيوانات يكديگر را مي‌كشند، آدميان تئوري‌هاي
يكديگر را مي‌كشند، ما بايد فكرهايمان را به مصاف يكديگر بياوريم و اين آغاز گفت‌وگوست.

برای جامعه ای که نمی خواهد اشتباهاتش را تکرار کند جستجوی جواب و یافتن ان از طریق بحث و گفتگوو تحقیق امری است لازم که شاید آرزوئی بیش نباشد . بجای اینکه چشممان رابر روی واقعیت ببنیدیم بهتر است که با ان آگاهانه روبرو شویم کاریکه جامعه میزبان می کند واز اشتباهات ان تجربه می گیرد و دیگر تکرار نمی کند.

http://www.kanoun-e-bayan.blogspot.com/
http://www.politicofcanada.blogspot.com/

. 1. بهرام فولادی
علیرضا ( اندی ) بختیاری – شریک تجاری برادر وزیر اقتصاد
علی سمیعیان مشاور وزیر بهداشت –
میسا سمیعی – وکیل منصوب دولت لیبرال در کالج پرستاران –
ماندانا معتمدی
دکتر فرمانی
دکتر رضا مریدی

2 دکتر دیوید فرمانی و دکتر رضا مریدی
.