Thursday, November 09, 2006

دمکراسی چه زيباست


دمکراسی چه زيباست
سعيد سلطانپور
د موکراتها در انتخابات سنای آمريکا توانستد با 51 کرسی درقبال 49 کرسی برتری جمهوری خواهان راپايان دهند.جمهوری خواهان در ايالات ويرجينانا و مانتانا که پايگاه مستحکم انا ن بود شکست خوردند. دمکراتها توانستد برتری کنگره را هم از سال 1994 بدست بگيرند که همه نشان از رای مردم آمريکا برای ناراضی بودن از جمهوری خواهان بود.و اين قسمت از ليبرال دموکراسی زيباست که مردم خشم خود را درموقع رای دادن پای صندوقهای رای نشان ميدهند.
حضور آمريکائيان در اين دوره چشمگير بود. و اين با ر رای گيری به شيوه ماشينی صورت ميگرفت.
جورج بوش بسرعت اين پيام مردم را گرفت و رامسفيلد قربانی جنگ طلبی های خودش و باند نو محافظه کارشد. اهميت رامسفيلد در اين بود که وی جوانترین وزير امريکا بوده است و در 6 دوره به عنوان وزير خدمت کرده بود. وی در دولت بوش پدر و پسر خدمت کرده بود و بوش هوادار سرسخت وی بود.
اگر حادثه جديدی رخ ندهد جمهوريخواهان انتخابات 2008 را از دست خواهند داد.
روابط با مسلمانان و اسرائيلهر چند اولين مسلمان آمريکائی از حزب دموکرات وارد کنگره شد. ولی راه طولانی برای متعادل کردن سياست خارجی آمريکا عليرغم لابي با نفوذ اعراب در كنگره هست .هنوز علیرغم از دست دادن 2 تن از جمهوری خواهان که همیشه بطور علنی و افراطی از اسرائیل دفاع میکردند همچنان کنگره طرفدارا سرائیل باقی خواهد ماند کسانی مانند Santorum Rick
آمريکای لاتين
دانيل ارتگا عليرغم مخالفت رسمی آمريکا به رياست جمهوری نيکاراگونه رسيد. دانيل ارتگا رهبر سانديستها اولين رهبری بود که عليرغم اينکه توسط مبارزه مسلحانه ديکتاتوری ساموزا در سال 1979 را سرنگون کرد. ولی د رانتخابات زمانی که به رقيب مورد حمايت آشکار کاخ سفيد خانم چامورا باخت از قدرت کنار رفت.خانم چامورا بعدا بدليل فساد مالی مجبور به کناره گیری شد. ارتگابعد از 20 سال به رياست جمهوری رسيد . حال مقايسه کنيد مسعود رجوی که برای به قدرت رسيدن خودش را به اب و اتش زدو به صدام و آمريکا متصل کرد زيرا وی معتقدبه سياست يا هيچ چيز و يا همه چيز بود. که در سياست جهانی ديگر وجود ندارد .
صدام و تقاضاي بخششصدام که حکم اعدامش صادر شده است در جلسه امروز دادگاه یادش افتاده که سخن از وحدت کند و همه را به بخشش از یگدیگردعوت میکند و البته بخشش خودش. کسی نیست بگوید مردک دیکتاتور وقتی افراد بی گنا ه را اعدام میکردی چرا یاد بخشش نبودی.در هر حالباختن جمهوری خواهان و استعفای رامسفيلد و تايئد حکم اعدام صدام توسط آمريکا و انگليس و انتصاب ريئس قبلی سيا به جای رامسفيلد ودرخواست هيللاری کليتنو ن برای مذاکره با ايران و کره شمالی و سوريه قبل از انتخابات امروز و پيروزی وی که برای رياست جمهوری خيز برداشته است همه نشان از تغيير روش آمريکا در عراق دارد که اين به مفهوم باز هم وخيم تر شدن اوضاع بر عليه گروه رجوی و به نفع جمهوری اسلامی هست. يعنی حمله نظامی از دستور کار برداشته می شود.
ديروز يک مقام آمريکايئ در رورنامه هارتز اعلام کرد که اسرائيل نمی تواند به تنهائی به جمهوری اسلامی حمله کند. حسنی مبارک گفت قبل از هرگونه حمله به ج.ا. 100 بار فکر کنيد. تجربه حزب الله لبنان و حماس و اسير داشتن 3 سرباز اسرائيلی تنها باعث فشار بر دولت الموت اوهمر است . نظر سنجی در اسرائيل نشان داده است که اسرائيلی ها وی و وزير دفاع امير پرتز را فاسد ترين رهبران اسرائيل می دانند . بنابر اين اسرائيل در موقعيتی نيست که جنگ جديدی را شروع کند .
.
بازي با كارت
اتفاقا جمهوری اسلامی در حاليکه کمترين مشروعيت را در زمان حاضر دارد و از هميشه در متزلزل ترين شرايط داخلی و خارجی قرار دارد ولی با کارتهای خود بخوبی بازی ميکند. با درنظر گرفتن دستور كار تغيير رژيم نه از منظر يم دولت ملي و دموكرات.
جمهوری اسلامی بابازی کردن کارت زمان و استفاده از تضاد بين اروپا و آمریکا توانست حکومت خود را برای مدت بيشتری حفظ کند . جمهوری اسلامی در حال حاضر دست بالا را در منطقه دارد.
آمربکا برای پيروزی در عراق نياز به همکاری جمهوری اسلامی دارد و جمهوری اسلامی هم برای ثبات در عراق نياز مند حضور آمريکا ست. همانطور که خاتمی هم در انگليس هفته گذشته بيان کرد.
گروه رجوی بدرستی در مورد وقت کشی ج .ا. سخن می گفت ولي مهم اين است كه انها هرگز نتوانستند اتحاديه اروپا را د ران مورد قانع كنند جريان رجوی يک نکته را نخواست قبول کند که اتحاديه اروپا به هيچ قيمتی حاضربه تغيير در ايران نيست زيرابخوبی از قدرت و علاقه امريکا به منطقه آکاه هستند و ميدانند در صورت درگيری ،‌ سر اروپا مانند عراق بيکلاه خواهد ماند.
رژيم ايران طرفدار سرمايه داري آزاد و اقتصاد آزاد است بنابراين مشكلي در اين موضوع ندارند تنها مسئله عمده موضع ايران در قبال اسرائيل هست كه انهم تاكتيكي و درجهات منافع ج.ا. است نه مردم فلسطين كه قابل مذاكره است . اروپا هيچ گاه حامی سرنگونی مسلحانه هيچ دولتی نيستند.اگر کسی اين پارامتر را درک کند درک بقيه مسائل اسان خواهدبود.
بايد منتظر حرکت جمهوری اسلامی در تعلیق غنی سازی بود سفر لاريجانی به مسکو در روز جمعه را بايد دنبال کرد. زيرا هر گونه تعليق در حال حاضر با پيروزی دمکراتها ميتواند سیاست برد-برد برای ج.ا. و آمريکا را داشته باشد . سياستی که مقامات ج.ا. انرا دنبال می کنند.


شاخص اهمیت حضور سیاسی

در سياست وقتی ميتوان موثر بود که با داشتن تحليل درست ،‌ يك پايگاه مردمی داشته باشی. شما فکر ميکنيد سفيران اروپائی در تهران مغز خر خورده اند و موقعيت و جايگاه اجتماعی سازمان را نمی دانند.هر وقت سازمان توانست يک تطاهرات 100 نفره غير مسلحانه (‌نه صادر شده از خارج )‌ در تهران ترتيب بدهد انوقت نظر اتحاديه اروپا به جريان فعلی تغيير خواهدکرد.
در دنياي سرمايه شاخص براي سنجيدن حركتهاي سياسي است و ان وامكنش بازار سهام است كه نگراني و يا اعتماد بخش خصوصي را نسبه به سياستهاي دولت ها نشان ميدهد
يادم مي آيد در زماني كه سازمان توانست در يك عمليات اولين اسير را از ارتش بگيرد و سازمان انرا با هياهوها يفراروان در راديو اعلام مي كرديك فعال به گفت د رزماني كه جنگي درگير است و روزانه صدها نفر كشته و زخمي مي شوند و روزانه يك ميليارد دلار هزينه ان است . يك اسير و غنيمت يك تفنگ اصلا جائي در اين معادله جهاني در حال حاضر ندارد.

به دو پارامتربايد توجه کرد يک افزايش قيمت نفت به دلارو ديگری واکنش بازار بورس جهانی.
يعنی آمريکا به هيچ وجه اجازه نخواهد داد که کسی دلار را تبديل به يورو بکند اين خط قرمز آمريکاست ونيز كنترل صدرو نفت را بايد در دست داشته باشد و نه مسئله اتمی. زيراامريکا هزاران موشک اتمی دارد که در صورت استفاده جمهوری اسلامی بشرط حاضرشدن ان تا سال 2009 در ويران کردن ايران هيچ ترديدی نخواهد کرد.
ولی از انجا که دلار نفتی از سال 1998 پشتوانه ارزی خزانه داری امريکا ست كه به موجب قرار داد سري تمامی فروش نفت کشورهای عربي خليج فارس در آمریکا سرمايه گذاری خواهدشد و اين دلارها پشتوانه ارزي خزانه آمريما هست و نه طلا درعوض امریکا از منطقه دفاع خواهد کرد و به اعراب اجازه خواهدداد که بدون ويزا به آمريکا سفر کنند.
يعني كاهش صدورنفت به مفهوم كاهش خزانه امريكا و بحران جدي اقتصادي و سقوط اقتصادي آمريكا والا ا زنظر نظامي حداقل تا دودهه دگير امكان شكست نظامي آمريكاد ر خاك خودش وجود ندارد.
باز ار سهام
پس از سخنرانی بن لادن است که بازار سهام بالا و پائين می شود.امروزه اصلی ترين شاخص اهميت يک سخن و يا دیدار واکنش بازار بورس جهانی است . .
دعوت شدن به يک کشور اروپائی که وزنه ای هم در اتحاديه اروپا نيست و خوشحالی کردن برای ان فقط مصرف داخلی دارد. مانند اينكه در خاورميانه طرفهاي اصلي مصر ، ايران ؤ‌اسرائيل و عربستان و تا حدودي سوريه واردن هستند والا لبنان و بحرين و كويت كه نمي توانند نفوذ جدي سياسي در منطقه داشته باشند . دچار توهم وجنگ لفظی نشويد.
وقتی که خمينی به شاه اردن در سال61 حمله تبليغاتی ميکرد ملک حسين با رجوی در پاريس ملاقات کرد وی که يکی از سياستمداران کهنه کار بود بعد از اينکه روابط بهتر شد دیگر چنين ديدارهائی صورت نداد .کما اينکه صدام با از دست دادن پايگاه مردمی سازمان و پايان جنک ديگر با رجوی ديدار علنی نداشت .
به اين ديدارها مانند ديدارهاي هنرپيشگان و خوانندگان است كه خبر ساز است والا تاثيري بر سياست جدي ندارد و بسرعت فراموش ميشود.
بعد از اعلام آزمايش اتمی کره شمالی بازار سهام ژاپن واکنش خفيفی نشان داد زيرا عليرغم تمامي واكنشهاي ژاپن آنها آمادگی اعلام انرا از قبل داشتند. بقيه مسائل هم مانورهاي سياسي است. سياست يك راه دراز مدت است كه بايد صبر و برنامه د ران داشت.

آمريکا را بوش اداره نمی کند سرمايه های جهانی و صنايع نطامی آمريکا هستند که قدرت را در دست دارند. آنها برايشان سود اوری مهم تر از جان انسان هاست .
اتفاقا اگر قرار باشد اتفاقی بيفتد ملاقاتها در پشت پرده انجام خواهد شد نه در جلوی دوربين عکاسها.
حل مسائل جهانی و يا ايران کدام مقدم تر است؟

قبل از پيروزی دمکراتها جورج بوش به شدت به رهبر دمکراتها د رکنگره‌، خانم پلوسی با عباراتی نظير “ امپراطور بدون لباس “ ،‌. کسی که طرحهايش باعث شکست امريکا به ترروريستها خواهدشد ، ياد كرد ولی بعد از اينکه نتيجه انتخابات و رای مردم را دريافت بسرعت به وی تلفن کرد تا راه کارهای مشترک را پيدا کنند منافع امريکا برا ی انها مهمتر از منافع حزبی است. همان کاری که ال گور با پذيرفتن شکست در برابر بوش كرد عليرغم تعداد رای بيشتر پذيرفت تا بحران سازی نکند. وی هم می توانست با اعلام جنگ مسلحانه از منافع حزبش دفاع کند ولی در دموکراسی ليبرال، رقبا يک اصل بازی را پذيرفته اند كه هر چند گاهی نوبت انان ميشودو بايد با يکديگر کار کنند. بد نيست مقایسه کنيم احزاب اروپا و امريکا را با احزاب ايرانی از مشروطيت به اين طرف که حاضر نيستند کمتر از مسائل جهانی را از اسرائيل و ويتنام و اعراب و لاتين و سرمايه داری جهانی و فقر جهانی را حل کنند و البته مسائل مردم ایيان به بعد از حل شدن اين مسائل جهانی است . کمتر سياستمدار ايرانی و فعال سياسی است که راه حل اين مسائل را در جيب خود نداشته باشد و اشکال هم در همين جاست.
آيا زمان ان نرسيده است که ابتدا به مسائل داخلی ايران و منافع مردم ايران بپردازيم بعدا مسائل جهانی را حل و فصل كنيم.

ssultanpour@yahoo.com
www.kanoun-e-bayan.blogspot.com

0 Comments:

Post a Comment

<< Home