Sunday, June 11, 2006

مرگ زرقاوی هديه ای به جمهوری اسلامی ؟

مرگ زرقاوی هديه ای به جمهوری اسلامی ؟

سعيد سلطانپور(تورنتو )
ssultanpour@yahoo.com

زرقاوی در يك بمباران هوائی زخمی شد و بنا به گفته ساندی تايمز نيروهای عراقی و آمريکائی وي را بر روي برانكارد بر اثر ضربات لگد کشتند . به گفته ان.بي. سي در 2 مارس 2004 نيروهاي آمريكائي ايت موقعيت را يافتند كه وي را بكشند ولي اينكا ررا نكردند. اينکه چگونه اين شخص جانی که آمريکا برای دستگيریش 500 میلیون دلار هزينه کرد و از افغانستان به اردن و بعد به عراق آمد جاس وسال دارد كه شايد آينده به آن پاسخ بدهد . آمريكا بار يدستگير يوي 500 ميليون دلار هزينه كرد . د ر هرحال اين بار وي بايد كشته ميشد .بوش خبر کشته شدنش را ساعت 5 صبح به نخست وزير عراق تبريک گفته بود . بوش ساعت 7:30 صبح همانروز درکاخ سفيد خبر را به عنوان پيروزي به اطلاع خبر نگاران رساند. مرگ زرقاوي به محبوبيت بوش كه به پائين ترين حد خود رسيده بود كمك كرد. بوش خيلي محتاطانه اضافه كرد كه مرگ زرقاوي به مفهموم پايان خشونت نيست.

هر چند زرقاوی در نزد برخي از جوانان ی مسلمان درخاورميانه و اردن محل زادگاهش به عنوان يک شهيد قهرمان مبارزه با آمريکا شناخته شد ولی وی با کشتار های انسان های بيکناه عملا د رخط آمريکا قرار داشت . زيرا آمريکا برای سرکوب مقاومت ملی نياز به مجوزی برای توجيه کشتارهای مانند فلوجا و حديثه داشت. نو محافظه كاران نياز به خشن نشان دادن اسلام داشتند كه بالطبع سر بريدن ها ي زرقاوي با تكبير و کشتار غير نظاميان اين مجوزو نيز اين تصوير را برا ی انها ايجاد ميکرد.
خط ترور زرقاوی عملا خط نيروهای ملی را که عليه اشغال آمريکا مقاومت می کنند کم رنگ تر می کرد . هم چنين خط زرقاوی بر خلاف خط ايت اله سيستانی قرار داشت که خط عدم خشونت و وحدت ملی و حاکميت ملی از طريق انتخابات در عراق را پيش می برد.

از انجا که د رعالم سياست هيچ چيزی تصادفی نيست همزمانی اين عمل با رای اعتماد گرفتن وزاری امنيت و دفاع و کشور کابينه مالکی جای سوال دارد. زيرا آمريکا فشار زيادی بر جعفری برای انتصاب هوادران آمريکا در اين پست های کليدی گذاشته بود که يکی از دلايل بحران عدم تشکيل دولت د رعراق بود که بدليل مخالفت وی به تعويض جعفري انجاميد. سفر رايسو جك استرا در همين راستا بود. تائيد وزرا و ايستگي جناجي ان ها بعد از يك ماه از تشكيل دولت جديد در سايه مرگ زرقاوی محو شد.

برای جمهوری اسلامی جعفری يا مالکی تفاوت چندانی نمی کرد زيرا هر دواز طرفداران جمهوری اسلامی بودند برا ی جمهور ی اسلامی هم اتفاقا اين سه وزارتخانه کليد ی بودند زيرا هرکس که کنترل اين وزارتخانه ها را داشته باشد می تواند در امور داخلی عراق برتری داشته باشد. جمهوری اسلامی بعد از انفجار سامرا و نجف فشار سياسی زيادی برای انتقال تصميم گيری امنيتی به وزارت کشور ار طريق نيروهای شيعيان كانند مقتدي صدر بر آمربکا وارد کرده بود .
جمهوری اسلامی مشکلی با انتصاب طرفداران آمريکا در پست وزارت نفت نداشت زيرا آنرا سهم آمريکا می دانست و انرا به رسميت می شناخت.

هر چند سخنگوی ج.ا. ( آصفی ) گفت که آنها هیچ همکاری اطلاعاتی با آمريکا د رمورد دستگيری زرقاوی نداشتند ولي سكوت جمهور ي اسلامي جاي سوال دارد . زيرا کشته شدنزرقائي يک هديه به جمهوری اسلامی بود زيرا با عث تضعيف القاعده و وبن لادن خواهد شد که رقيب جمهوری اسلامی بر سر رياست جهان اسلام هست . به گفته جنرال حميد گل در برنامه مستند تلويزیون سی .بی .سی کانادا رئيس سابق اداره ضد اطلاعات ارتش پاکستان که نفش موثری در سازماندهی طالبان داشت گفت که القاعده که با جمهور ی اسلامی بر سر تسلط جهان اسلام د ربرا بر آمريکا جنگ تبليغاتی دارند و علت سفرهای بسياری از رهبران کشورهای مسلمان مانند پادشاه عربستان به پاکستان د رظرف 2 هفته برای کمک گرفتن از پاکستان در اين زمينه بوده است.

کشورهای منطقه از ايران گرفته تا اردن و مصر و عربستان و کويت و سوريه خواهان ثبات عراق هستند. زيرا حضور زرقاو ی که خط جنگ داخلی را پيش می برد به معنی تهديد کشورهای همسايه و جريان صدور نفت منطقه بود.


کشته شدن زرقاوی مسلما از شدت مبارزات مردم عراق عليه اشغال کم نخواهد کرد ولی از شدت ترورهای دسته جمعی و انفجار در معابر عمومی خواهد کاست .اين همان چيزی است که بوش برای انتخابات رياست جمهوری لازم دارد.


مرگ زرقاوی براي ان جرياناتي كه بدنبال تائيديه آمريكاهستند يک پيام داشت آمريکا تا وقتی که نيروئي برايش کار آئی داشته باشد از آن استفاده تاکتيکی ميکند .
بنابر اين امكان استفاده از ان جريانی که به اصرار نو محافظه کا ران در عراق مانده است و فکر می کند که می تواند خط شکن آنها بشود كاهش يافته است . زيرا شرايط جهاني و منجمله موازنه قوا در داخل آمريكا به نفع خط برژينسكي كه مشوق مذاكره مستقيم با جمهوري اسلامي است ، تغيير كرده است. از داخل ايران هم همه جناح ها صحبت از شرايط برد-برد مي كنند.
علي لاريجاني رسما به آمريكا مي گويد سياست خارجي جمهور ي اسلامي از عوام زدگي (‌خميني ) و تابوي مذاكره با آمريكا توسط ( چپ گراها ي مذهبي ) رنج برده است . ماهم مانند شما به صدور جريان نفت نيازمند هستيم. و شاه هم مربوط به گذشته است با ما مذاكره كنيد. ( نقل به مضمون)

در س عبرت

هيچ جريانی نمی تواندبه آمريکا اعتماد کند همانگونه كه آمريكا به انان اعتماد نمي كند. مسلما آمريكا ترجيح مي داد كه زرقاوي در معادلات سياسي شركت ميكرد تا اينكه با كشتن وي نيروهاي عر ب سني را وادا ر به مشاركت در سيستم سياسي جديد كشور بكند
.تنها جرياناتی می توانند از آسيب آمريکا د رامان باشند که خودشان را در مقاومت مستقل غير خشونت آميز مردم ايران همراه با هوشياري و هزينه كردن از خودشان بيمه کرده باشند.
حوادث عراق و سومالي نشان داد كه اين آمريكا نيست كه حرف آخر را مي زند . اگر جرياني پايگاه توده اي داشته باشد و يا حداقل در صحنه حضور جدي داشته باشد مي تواند در معادلات سياسي حضور داشته باشد.
بهتر است واقعيات تلخ را بپذيرند . از تجربه صدام و مرگ زرقاوی عبرت بگيريد .
اميدواريم كه شاهد دستگير ي رهبران اين جريانات مانند عبدااله اوجلان و يا مرگ انان مانند زرقاوي نباشيم.

www.kanonun-e-bayan.blogspot.com

0 Comments:

Post a Comment

<< Home