گفتار سید عزالدین حسینی
پرسش
آقای بنی صدر این بخشی از گفتار سید عزالدین حسینی از کردستان است نظر اورا بخوانید ودر بیان حقایق نظر مبسوط به فرمایید زیرا او هم قابل اعتماد نیست واما برعکس دوستانی که خودرا فریب میدهند بحث کردستان برای ملت وکشور کرد وزبان کردی بجای زبان ملی وکشور ایران وملت ایران رک گفته شده است ودر گاها عده ای در ﺁذربایجان وپان آذزی هم چنین نظر دارند بحث تاریخی واینکه کی وکجا است بماند ولی عده ای فکر میکنند این ادعا واقعیت ندارد دارد ولی چرا خود فریب هستند نمیدانم بني صدر به شما چه مي گفت ؟من بابني صدرهيچوقت گفتگوي دو نفري نداشتم . نه به صورت خصوصي ونه درجلسه جمعي . بني صدرهميشه برعليه کردهاصحبت ميکرد . به همين خاطربودکه درسنندج خيلي به اوحمله کردند . دربهار ١٣۵۹ همين بني صدربودکه در مقام فرماندهي کل قوابه نيروهاي نظامي فرمان داد که بندپوتينهايشان رابازنکنند تا حرکت وغائله کردستان تمام مي شود ، بدون اينکه از اوضاع وشرايط منطقه و روحيه دروني ومعنوي مناطق کردستان آشنايي داشته باشد وبراي ترکمن صحراهم همينطورگفت . درسال ١٣۶١ هم هنگاميکه به فرانسه رفتم وازمن سئوال کردند که آيا عضو شوراي ملي مقاومت خواهيدشد ؟ گفتم نخير . گفتند چرا ؟ گفتم چون بنيصدرآنجااست ونسبت به ملت کرد خيلي مغرض بوده وخرابکاري کرده است . آنموقع هم که شايعه کردند به کردستان مي آيد ازمن پرسيدند که نظرت چيست ؟ گفتم : نمي گذارم که بندپوتين هايش رابازکند .
پاسخ
با سلام
سطر به سطر این نوشته دروغ است :
1 – گوینده این سخن بنی صدر را دیده است . وقتی هیأت صلح به سنندج رفت و در مدرسه ای استقرار جست، شخصیتهای سنندج که نزد هیأت ﺁمده بودند، گروههای مسلح، از جمله کومله را به هیأت معرفی کردند . عزالدین حسینی را روحانی مهاباد که از ساواک حقوق می گرفت و اینک ﺁلت فعل کومله شده است، معرفی کردند . پرونده قطور حقوق بگیری عزالدین حسینی از ساواک، نزد هیأت بود . مشغول مطالعه ﺁن بودیم که سر و صدا شد . پرسیدیم چه خبر؟ گفتند تفنکچی های کومله محل را محاصره کرده اند . و این شخص وارد شد و نزد هیأت ﺁمد . مرحوم طالقانی با همه شکیبائی ، از کوره بدر رفت و سخت به او پرخاش کرد : ﺁ شیخ تا انقلاب مزدور ساواک بودی حالا مزدور تفنکچی ها شده ای ؟ ما را با تفنکچی محاصره می کنی ؟ و... و او پوزش می خواست ...
2 - در جلسه ای با نمایندگان حزب دموکرات و کومله و مرحوم مفتی زاده ، توافقی به امضاء رسید که بنا بر ﺁن ، نخست در سنندج انتخابات انجام بگیرد و هیأت منتخب شهر را اداره کند و بعد این تجربه در شهرهای دیگر انجام پذیرد . پس از امضای توافق، بنی صدر به ستاد لشگر کردستان رفت و زندانیان کرد را – که بمناسبت هجوم مسلحانه به ژاندارمری و ستاد لشگر دستگیر شده بودند - ﺁزاد کرد . از کودتای خرداد 60 بدین سو، مبارزه با تروریسم رژیم ملاتاریا ( فاش کردن قتل قاسملو و فاضل رسول و قادری و کشتار در میکونوس ) و پرده برداشتن از حمله شیمیائی به حلبچه و کمک مستمر به پناهندگان کرد، از جمله فعالیتهای مستمر او است .
3 – بنی صدر در تمام عمر کلمه ای بر ضد کرد نگفته است : مقرری قطع شده کردهای عراق را او برقرار کرده است . نقشه حل مسئله کرد توسط کشتار ( که یک محقق عراقی تبار در مجله مغرب مشرق فاش کرد ) را بنی صدر نقش برﺁب کرد . کردستان را از چنگ زورپرستان مسلحی که از رژیم صدام پول و اسلحه می گرفتند، بنی صدر ﺁزاد کرد .
4 – در سنندج نه تنها بر ضد بنی صدر تظاهراتی نشد بلکه مردم سنندج او را بالای دست به مسجد بردند تا برایشان سخنرانی کند . توضیح این که روز پیش از ﺁن، در اجتماعی که طالقانی و بنی صدر و بهشتی صحبت کردند ، افراد کومله ، نزدیک به ایوان محل ایستادن و سخنرانی کردن سخنرانان، موضع گرفته بودند و شعار می دادند . بنی صدر از جمعیت خواست سکوت کنند تا معلوم شود این گروه یک اقلیت کوچک بیش نیستند و چنین شد و معلوم شد که یک اقلیت ناچیز، به زور می خواهد مردم کرد را تحت سلطه خویش ﺁورد . بنی صدر از مردم خواست همان روش مردم ایران در انقلاب را بکار برند یعنی همه به صحنه بیایند و بگویند چه می خواهند . این شد که شهر به جنبش ﺁمد و در اجتماع بزرگ مردم در جنبش بود که بنی صدر برای ﺁنها سخن گفت . نخستین انتخابات بعد از انقلاب در سنندج انجام شد . در این انتخابات کومله شکست خورد و یکبار دیگر ثابت شد اقلیت ناچیزی بیش نیست .
5 – این « روحانی » ﺁیا نمی داند وقتی قول بنی صدر را نیمه – که نصف حقیقت بزرگ ترین دروغ است - می ﺁورد، اعتراف می کند که گروهی جنگ را به راه انداخته بوده اند ؟ این « روحانی » بکدام مجوز شرعی ، مفتی کومله شده و جنگ را واجب کرده بود ؟ باری، چون رژیم صدام تدارک حمله به ایران را می دید، کومله مأمور جنگ افروزی در کردستان شد . حزب دموکرات کردستان نوشت : در سنندج، جنگ افروزی را کومله کرد . هدف این بود که با مشغول کردن قوای ایران در کردستان و ﺁذربائیجان غربی، ارتش عراق در همان روزهای اول نیمه غربی ایران را تصرف کند . صدام به عرفات گفته بود : ظرف 4 روز و گرنه یک هفته ، کار ایران تمام است . او 1000 خبرنگار به بغداد دعوت کرده بود تا در چهارمین روز، پیروزی برق ﺁسای خود را جشن بگیرد . مدعیان خودمختاری ، به خانه های منتخبان مردم سنندج نارنجک انداختند و ﺁنها را مجبور به استعفاء کردند . و درست در روزهائی که هیأت نمایندگی حزب دموکرات برای گفتگو نزد بنی صدر رفته و طرح خودمختاری را بنی صدر برای تصویب شورای انقلاب ﺁماده می کرد، افراد کومله – که این « روحانی » در خدمتشان بود – به ستون نظامی و ستاد لشگر کردستان حمله مسلحانه کردند . هم منتخبان مردم سنندج و هم شخصیتهای کرد به تهران ﺁمدند که چرا دولت مردم کردستان را بی دفاع گذاشته است . بنی صدر به ﺁنها گفت : مردم کردستان باید با همان روشی که در انقلاب بکار بردند، شر این گروه را دفع کنند . و چون با پرتاب نارنجک به خانه و تهدید های گوناگون شورای شهر را از میان بردند و خطر حمله عراق جدی شد، بنی صدر همان سخن را گفت که امیر کبیر به قوای مأمور خراسان برای دفع شر ﺁصف الدوله گفت : تا دفع شر این گروه مسلح را نکرده اید و مردم کردستان را نیاسوده اید، پوتین های خود را از پا در نیاورید . بعدها، در کومله انشعاب شد و یکی از دو شعبه، وابستگی به صدام و پول و اسلحه گرفتن از صدام را لو داد . افرادی از فدائیان خلق نیز ، ترورها و عملیات مسلحانه ای را لو دادند که رژیم صدام در ازای دادن پول و اسلحه از گروههائی می خواست که مسلح می کرد . می توان تصور کرد چه بر سر مردم کرد می ﺁمد هرگاه قوای صدام پیروزی برق ﺁسا می جست و نقشه حل مسئله کرد از راه کشتار به اجرا در می ﺁمد .
6 – در مورد ترکمن صحرا دروغ شاخدارتر است . چون زد و خورد بدون اطلاع مرکز، ﺁغاز و پایان یافته بود . بنی صدر ، بعد از وقوع ، از ﺁن ﺁگاه شد : به مقر سپاه پاسداران حمله مسلحانه شد . سپاه از واحدهای ارتش استمداد کرده و زد و خورد با شکست مهاجمان مسلح به پایان رسیده بود . پس از اطلاع، رئیس جمهوری نخستین و تا این زمان تنها مقام مسئول در جهان بود که با گروهی که اقدام به عمل مسلحانه کرده بودند، بمدن 5 ساعت ، بحث ﺁزاد کرد . پس از ﺁن نیز به گنبد رفت و مورد استقبال وسیع ترکمن ها قرار گرفت.
7 – عضویت این شخص در شورای ملی مقاومت نیز دروغ است : پس از کودتای خرداد 60، مرحوم قاسملو از بنی صدر دعوت کرد به کردستان نزد حزب دموکرات برود . بنی صدر نپذیرفت . زیرا تجربه مردم سالاری و خود را ، از جمله، قربانی عملیات مسلح زمینه ساز حمله عراق و این حمله می دانست . پس گفت : اول باید معلوم شود چرا در بحبوحه گفتگو برای حل مسئله کردستان ، جنگ براه انداختید . او پاسخ داد : در سنندج ، جنگ را کومله به راه انداخت و حزب ما عمل کومله را محکوم کرد . در فرانسه، بنی صدر با عضویت حزب دموکرات در شورای ملی مقاومت موافقت کرد . اما عضویت کسی چون عزالدین حسینی حتی نمی توانست به او پیشنهاد شود . سابقه او و لاحقه او چون روز روشن بود و روشن است .
0 Comments:
Post a Comment
<< Home