Sunday, July 08, 2007

اختلاف بین شیخ و شاه در چیست؟

آیا با کودتای رضا خان به کمک انگلیس و سرنگونی سلطنت استبدادی قاجار، ما به مشروطه و حاکمیت قانون رسیدیم؟
آیا با برداشتن رضا شاه و تبعید او به وسیله انگلیس وبعد جایگزین کردن پسرش محمد رضا ،به مردمسالاری و دمکراسی رسیدیم؟
آیا در انقلاب 1357 و تغییررژیم از نظام پادشاهی اسلامی به نظام فقاهتی جمهوری اسلامی ، ما به حاکمیت جمهور،دمو،یا مردم رسیدیم؟
آیا ممکن است با سرنگونی استبداد دینی (که به حق، به قول آیتالله نائینی و شریعتی که نظام دینی، بدترین نوع دیکتاتوریست) دوباره به استبداد و دیکتاتوری پاد شاهی برگردیم که دست نشانده و سرسپرده غرب بود؟!

به نظر آقای داریوش همایون در سخنرانیش(جایگزین واقعی جمهوری اسلامی) در روز شنبه30 ژوئن2007 درکتابخانه نورث یورک تورنتو کانادا اعلام کردند که:
مردم بعد از انقلاب رویکردی دوباره به نظام پادشاهی دارند!
صحبتهای قشر طرفدار خاندان پهلوی و خود رضا پهلوی که بعد از 11 سپتامبر2001 خیلی فعال شده اند، چه پیامی را میرساند؟

مردم ایران بیش از 100 سال است برای استقلال، آزادی و حاکمیت ملی (مردمسالاری)مبارزه میکنند، نه از سلطنت مشروطه قاجار ونه از مشروطه دست نشاندگان انگلیس و آمریکا( خاندان پهلوی) پیروی از قانون و مشروطه دیدند و نه از جمهوری اسلامی ولایت فقیه.

حال این سوال مطرح است که خاندان مستبد و دیکتاتورپهلوی( که ما را در گذشته از دموکراسی و مشروطه محروم کرد و حکومت ملی و سربلند کننده ایران و ایرانی و کوتاه کننده دست استعمار پیر انگلیس ) دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون کرد ، باورکردنیست شاه مملکتی بخاطر قدرت مطلقه علیه دولت خود و دولت منتخب مردم ، آنهم به کمک آمریکاو انگلیس مردم خود را از دموکراسی و حاکمیت ملی محروم کند؟!
اکنون رضا پهلوی دوم،که خود را صاحب تاج و تخت و میراثخوار آنها میداند، میتواند دموکرات باشد؟
رضا پهلوی میگوید ، مردم هرچه بگویند و تصمیم بگیرند من تسلیم خواسته های مردم هستم و من یک شهروندی یبیش نیستم! ولی بعد از مرگ پدرش تاجگزاری کرد و خود را شاه ایران معرفی نمود! با وصف این تناقضات، آیا قول شاه طلبان، همان قول آقای خمینی در پاریس قبل از به حکومت رسیدن نیست؟
آقای رضا پهلوی درجواب سوال دانشجویان دانشگاه تورنتو،در مورد کودتای 28 مرداد 1332 میگوید: امروز فقط اتحاد، آقای داریوش همایون هم در جواب سوال من در این جلسه گفتند، تا زمانی که از این حرفها میزنید موی سرتان از این سفیدی که هست سفیدتر میشود!

این نوع حرفهای غیر شفاف، این پیام را نمیرساند که این قشریون عقب گرا، پشت شعار دموکراسی مخفی شده اند؟
این تناقضات نشان دهنده برگشت استبداد سلطنتی نیست؟
نباید شک کرد که محکوم نکردن مستبدین و دیکتاتوران گذشته یعنی بر گشت دوباره شاهی بقول آقای همایون، رویکرد( مردم) به نظام پادشاهی؟!
ازآقای همایون وعلی میر فطرس گرفته تا فیلسوفان نظام پادشاهی که سعی در مخدوش کردن تاریخ ایران را دارند و میخواهند بخاطر حاکمیت ضد ایرانی و انسانی رزیم ولایت فقیه، نظام پادشاهی را مشروعیت ببخشند و از این موقعیت بلازده کشور حقیقت را بپوشانند.بخود آیند و بدانند که مردم ایران فرقی بین استبداد سلطنتی و روحانی نمیبیند، شاه و شیخ در تاریخ ایران همیشه با هم علیه مردم بودند.
تعجب در آن است که یادشان رفته مردم چطور در سال 57 به کارنامه درخشان خدمتشان به اجنبی خاتمه داده اند؟
آنهای که در این صد سال مبارزه مردم برای آزادی و استقلال، ضد حاکمیت مردم بودند راهی ندارند جز اینکه خود را از وابستگان به اجنبی جدا کنند و ناف خود را با مستبدین و قدرت طلبان گذشته و حال ببرند و همراه مردم شوند. آنوقت است میشود باورکرد که سر بلندی ایران و ایرانی را میخواهید نه رسیدن به قدرت و سر سپردگی اجنبی را.
راه مستبدین و سر سپردگان به اجنبی، با راه آزادیخواهان کاملا جداست و مستبدین محکومند، باید مستبدین را هر جا که بودند و هستند و خواهند بود، محکوم کرد و حتی اگر موی سر ما سفیدترکه هیچ بلکه تا مرگ هم باید برای آزادی و استقلال وعدالت اجتماعی و سربلندی ایران مبارزه کرد.
حسن گلسفیدی july,04,2007
Golsafidi@hotmail.com

0 Comments:

Post a Comment

<< Home