Sunday, August 31, 2008

پروازتاریخ سازو فرودی اشتباه- آیا جریان رجوی انتخاب دیگری خواهد داشت ؟

پروازتاریخ سازو فرودی اشتباه- آیا جریان رجوی انتخاب دیگری خواهد داشت ؟

30 اوت 2008
سعید سلطانپور

سرانجام اردوگاه اشرف تحت کنترل نیروهای عراقی گرفت سرهنگ "عبدالكريم خلف" مدير مركز عمليات ملي وزارت كشور عراق اعلام كرد: دولت عراق براي ترك نيروهاي مجاهدین از خاك اين كشور ضرب الاجل شش ماهه تعيين كرده است. " . تشکیلات رجوی در طی 5 سال اشغال عراق ؛ تمام انرژی سازمان و پشتیبانان سیاسی غربی و عربی خود را برای جلوگیری از تحقق چنین تحولی را مصرف کرد.

بعد از گذشت 6 روز از این تغییر و تحول بنیادی ، جریان رجوی و شورای وابسته به آن از هر گونه خبر و اظهار نظری در این موردخودداری کرده است و طبق معمول از پاسخگوئی شفاف و اجازه تماس مستقیم با اعضای داخل قرارگاه اشرف خودداری می کنند .

در تاریخ 5 نوامبر 2003 ( چند ماه قبل از اشغال عراق ) مطلبی با عنوان
اعلام طرح جبهه همبستگي از سوي شوراي ملي مقاومت
يك تاكتيك مصلحتي يا استراتژي ؟ نوشتم که خلاصه اهم انر ا برای بازخوانی مجدد می آورم.
http://www.mellimazhabi.org/articles/2601mojahedin.htm
نوشتم
الف : طرح جبهه همبستگي مذكور در 3 ماده به تصويب شوراي ملي مقاومت در نشست 13 آبان در عراق پيرامون تشكيل جبهه حول محور نيروهاي جمهوري خواهِ خواهان سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي به تصويب رسيد ه است.

بعد از تاسيس شوراي ملي مقاومت در سال 1365، اين بار اول است كه سازمان رسما از مواضع خودش در مورد تاكتيكها و استراتژي اعلام شده و نشده اش كوتاه مي آيد. يعني بر داشتن شرط اعتقاد به سرنگوني رژيم از طريق مبارزه مسلحانه براي تشكيل يك جبهه متحد.
اعلام چنين طرح بعد از 16 سال پافشاري در حقانيت استراتژي و تاكتيك هاي سازمان كه خود را
( بدرست يا غلط) نوك پيكان تكامل و تنها آلترناتيو دموكراتيك مردم ايران و تنها نماينده مردم ايران در مبارزه عليه رژيم ميداند ،جاي تعجب دارد.

براستي جاي سؤال است كه چگونه سازمان و شوراي ملي مقاومت بدين نتيجه رسيدند كه زمان اعلام جبهه همبستگي است ؟‌ چه پارامترهائي باعث شده كه سازمان در سياست خود تغيير ات بدهد؟ تحليل مشخص سازمان از شرايط مشخص چيست؟ آيا سرنوشت صدام با سازمان در ارتباط تنگا تنگ قرار گرفته است؟
البته مانند ساليان اسناد مذاكرات هم مانند جلسات و مصوبات قبلي در دسترس همگان نيست. هيچ ناظر مطبوعاتي( خارج از مناسبات سازمان) در جلسه نبوده كه نكات مثبت و يا منفي را گزارش كند. و البته مانند همه مصوبات قبلي هيچ راي مخالفي در تصويب طرح نبود.

ب :آيا شرايط فعلي عراق بعنوان عامل اصلي طرح جبهه است؟
در این بخش با بررسی اوضاع عراق نتیجه گرفتم که در هر حال هر قدرت بعدي به رژيم ايران نزديك تر خواهد بود. نزديكي با ايران به مفهوم ايزوله شدن سازمان است

ج- آيا رهائي سازمان از انزوا واعلام آمادگي همكاري با اپوزيسيون جمهوري خواه در شرايط برابر ،‌انگيزه اعلام جبهه بوده است؟
در این بخش نوشتم
بدليل فرهنگ خاص حاكم بر سازمان و اعتقاد به شعار ” هركس با مانيست با ر ژيم خميني است “سازمان هيچ نيروئي را از اتهام مستقيم با رژيم مستثني نكرده است. يعني سازمان هر روزه مر زبندي خودش را با نيروهاي صف مردم بيشتر كرد و خود را در انزواي كامل قرار گرفته است.
آيا اعلام جبهه همبستگي، اعلام آمادگي و چراغ سبز به آمريكا براي اعلام مجدد تنها آلترناتيو عليه دولت ايران است يا نوعي تقاضا از آمريكا براي نابود نكردن سازمان ؟
نوشتم که البته آمريكا به هيچ وجه در گير نظامي با ايران به دو دليل نخواهد شد
يك بدليل فرهنگ خاص ايرانيان است كه در تمام دوران تاريخ ايران در دفاع از ايران پشت سر حاكمان مستبد ايستاده اند.

دوم موقعيت سياسي ايران در بين مسلمانان جهان كه بحث مفصل جداگانه اي دارد

فرض كنيم سازمان انقلابي و مردمي است . مسلما آمريكا با دست خودش به رسيدن به قدرت سازمان كمك نمي كند.
واگر سازمان وابسته است كه با توجه به نيروها و جناحين ايران كه بخاطر حفظ موقعيت سياسي خود و ترس از بلوكه شدن سرما يه هاي چند ميلياردي شان توسط آمريكادر بازا رجهاني، خودشان بدنبال آمريكا روان هستندپس ديگر نيازي به سازمان نيست.

آيا آمريكا با سازمان در گير نظامي ميشود؟آيا با حذف فيزيكي آن موافق است؟ .

بدلايل زير پاسخ نه است.
توجه حمايت هاي اخير نمايندگان آمريكا و انگليس از شوراي ملي مقاومت كه نتيجه 17 سال سياسي كاري سازمان است و تغيير اساسي در نگرش سازمان نسبت به دشمن اصلي و سرمايه داري جهاني.
با در نظر گرفتن سازمان بعنوان دشمن بالقوه نظامي رژيم و امكان استفاده ابزاري از آنان براي فشار هاي سياسي و گرفتن امتيازهاي اقتصادي از جمهوري اسلامي

تغييرشرايط منطقه اي

تضعيف شدن عراق از نظر نظامي و سياسي به شدت بر ضد سازمان عمل ميكند.

عدم حمايت داخلي از سازمان

شواهد نشان از آن دارد كه سازمان شديدا منزوي است. سازمان نتوانسته است با جنبش دانشجوئي جوش بخورد. عليرغم بحرانهاي اقتصادي و تظاهرات و تحصن هاي كارگري و دانشجوئي كه باعث بحران جدي براي حاكميت شد شعاري در جهت حمايت از سازمان داده نشد.

سازمان نتوانست در تعميق شعارهاي خودش مانند مرگ بر خاتمي موفقيتي داشته باشد. بغير از چند گزارش در مورد شعار براي استعفاي خاتمي در جريان تظاهرات دانشجويان به نفع آغاجري، هيچ مورد ديگري گزارش نشده است . اينكه خاتمي جزئي از سيستم حاكم است بحث جداگانه اي است.
عدم حمايت داخلي از سازمان

شواهد نشان از آن دارد كه سازمان شديدا منزوي است. سازمان نتوانسته است با جنبش دانشجوئي جوش بخورد. عليرغم بحرانهاي اقتصادي و تظاهرات و تحصن هاي كارگري و دانشجوئي كه باعث بحران جدي براي حاكميت شد شعاري در جهت حمايت از سازمان داده نشد.

سازمان نتوانست در تعميق شعارهاي خودش مانند مرگ بر خاتمي موفقيتي داشته باشد. بغير از چند گزارش در مورد شعار براي استعفاي خاتمي در جريان تظاهرات دانشجويان به نفع آغاجري، هيچ مورد ديگري گزارش نشده است . اينكه خاتمي جزئي از سيستم حاكم است بحث جداگانه اي است.

راه هاي برون رفت سازمان ( رهبري) از بحران عراق



الف حمله به ايران كه بدترين راه حل است و به مثابه خود كشي سياسي است كه رژيم از آن استقبال خواهد كرد . باقي مانده نيرو ها كشته خواهند شد .مسعود و مريم براي ادامه رهبري مقاومت در عمليات نخواهند بود.



ب به يك كشور آفريقائي با كمك آمريكا منتقل شوند.. يعني اعزام نيروهاي مقيم
كشو رهاي اروپايي به كشو رهايشان و بقيه به يك كشور دور افتاده آفريقايي. همان طرح فرانسه كه در سال 63 با اعتصاب غذاي 40 روزه خنثي شد.

استفاده آمريكا از آنان براي فشارهاي سياسي بر روي حناحين حاكم .ا

ج: انتقاد از گذشته خود و باز كردن در گفتگو با گروهها و احزاب ديگر بدون پيش شرط
اين راه تنها راه بازگشت سازمان در بين نيروها و احزاب اپو زيسون و مردم مي باشد .
انتخاب اين راه با توجه به شناخت از مسعود كه حاضر نيست در قدرت با كسي سهيم باشد بعيد بنظر مي آيد.
آيا سازمان مي تواند از بحران سالم خارج شود؟

با توجه به روند پروسه حركت سازمان ساده انديشي است كه بپذيريم سازمان در راستاي پيروي از سياستهاي اصولي و تكاملي به اين نتيجه رسيده است و حاضر باشد كه از مواضع خود، صادقانه انتقاد كند.
رهبري سازمان( رجوي) اگر واقعا مي خواهد به جنبش آزادي خواهي مردم ايران كمك كند بايد هر چه سريع تر با انتقاد از خود و نقد و بازنگري سياست هاي سكتاريستي گذشته خود راه را براي ائتلاف بويژه با نيروهاي ملي مذهبي باز كند. اتحاد با آنان مي تواند به سازمان وجهه مردمي لازم براي فعاليت داخل كشور داشته باشد.

ولي آيا آنان حاضرند چنين اتحادي را بپذيرند ؟ خيلي ضعيف است


آیا جریان رجوی انتخاب دیگری هم دارد ؟

بر خلاف بعضی از نوشته ها که نگران خود سوزی های دسته جمعی در اشرف برای اعتراض به وضعیت موجود هستند باید اشاره کرد که شرایط امروز کاملا بر ضد سازمان هست و آنها انتخاب چندانی برای ادامه بازی در صحنه سیاسی عراق ندارند.

شرایط منطقه و جهان

اول - آخرین شانس رجوی با بحرانی شدن منطقه گرجستان بود که بنابر گزارشاتی قرار بود حمله هوائی اسرائیل از آنجا به ایران انجام شود. فعلا تا روابط بین روسیه و ناتو به صورت عادی بر گردد ماهها زمان لازم دارد و امکان هر گونه حمله هوائی به ایران را به تاخیر می اندازد .

دوم – قرارداد امنیتی عراق با امریکا به امضا نرسیده است و آمریکا باید تا سال 2011 خود را از عراق خارج کند .
سوم – نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا خواستار خروج تدریجی نیروها از عراق هستند . آمریکا برا یخروج آبرومندانه نیاز به همکاری ایران دارد .

بنابر این هیچکدام حاضر به شروع جنگ دیگر ی نیستند . اوضاع اقتصادی (رکود ) و افکار عمومی آمریکا دو عامل بازدارنده مهم هستند.

چهارم – جمهوری اسلامی تضا د اصلی را بین جمهوری اسلامی و اسرائیل بخوبی برای آمریکا و جهان روشن کرده است در عین حالی که مدام چراغ سبز به امریکا می دهد . جناحهائی ا ز آمریکا نیز خواهان به رسمیت شناخته شدن ایران اتمی به عنوان قدرت منطقه در خلیج فارس هستند.
سفر دریادار آمریکائی به اسرائیل د رمورد عدم حمله به ایران که می تواند منافع آمریکا را به خطر بیندازد.

پنجم – اوضاع در افغانستان به ضرر نیروهای آمریکائی و ناتو می چرخد و طالبان در حال قدرت گرفتن هست . با رفتن مشرف متحد آمریکا ، همکاری ایران برای بدتر نشدن اوضاع ضروری است .

ششم – افزایش قیمت نفت بدون شروع جنگ ،که تاثیر منفی بر روی اقتصاد کشورهای صنعتی گذاشته است .

شرایط داخلی جریان رجوی

اول -مسعود رجوی 5 سالی است که در دست نیروهای آمریکائی هست . ادامه حضور و فعالیت سیاسی مریم رجوی نتیجه توافق های محرمانه بین این دو با آمریکائی هاست . صدوربیانیه ها ی فاصله دار بدون نوشتن سمت مسعود رجوی جزئی از این قرارداد هست .


بنابر این هر گونه حرکتی بر خلاف سیاست های تعیین شده آمریکائی ها ، مانند خود سوزی باعث ابطال قرارداد و محاکمه مسعود رجوی در دادگاه بین اللملی جنایات جنگی لاهه خواهد بود .
از سوی دیگر هر گونه کمک های مالی نیز به این تشکیلات کم و یا قطع خواهد شد . اعلام کناره گیر ی رجوی باعث انفعال شدید و انشعابات و درگیری های خونین برای تصاحب میلیاردها دلار دارائی های آنها در اروپا می باشد.


دوم -مسعود رجوی نقطه امید نیروهای سازمان هست . امکان ادامه بازی با توجه به فشارهای شدید جمهوری اسلامی برای تعطیلی اشرف و اخراج آنان از عراق در حقیقت نشان دادن شکست پرواز تاریخساز رجوی و بی اعتباری تحلیل ها واستراتژی رجوی برای هواداران و اعضا در اشرف خواهد بود .

سوم – با اخراج و انتقال وابستگان رجوی به خارج از عراق ، عملا بطلان تئوری ارتش آزادی بخش تنها راه سرنگونی رژیم و آلترناتیو بودن رجوی و در صحنه بودن آنها برای برای باقی مانده اعضا و هوادارن خارج کشوری ثابت خواهد شد و ریزش شدیدی در بین این جربان خواهد بود و انفعال شدیدی را در بین انا ن خواهد داشت .



راه عاقلانه برای خروج از بن بست

رجوی تمامی ایدئولوژی خود را بر اساس ضدیت و نفی جمهوری اسلامی گذاشته است و در حقیقت زنده بودنش وابسته به ادامه زندگی جمهوری اسلامی است . آنها سالهاست که تولیداتشان در ردیه نویسی و ضدیت با جمهوری اسلامی خلاصه شده و خلاقیت و برنامه ای برای ادامه راه سیاسی خود در صورت تعطیلی ارتش و قرارگاه اشرف ندارند . . جریان رجوی ا ز عراق خارج خواهد شد و در صورتی هم که بخواهند در عراق باقی بمانند بصورت فردی و در کمپ های سازمان ملل و یا با اجازه دولت عراق در شهرهای عراق . بنابر این امکان ادامه زندگی دسته جمعی به صورت نظامی در پادگان نظامی میسر نیست .
اگر رجوی به آمریکائیا ن تسلیم نشده بودند امروزه امکان اینکه بتوانند حرکتی علیه نیروهای آمریکائی و محافظین انجام بدهند متصور بود. فراموش نکنید که یکی از دلایل شکست نیروهای مجاهد در زندانهای رژیم خطی بود که مریم رجوی به نیروها داد که برای حفظ خود می توانند توبه کنند . خطی که به صورتی تاکتیکی زندگی را بر مردن ترجیح داد و باعث شکستن بسیاری از زندانیان در خانه تیمی و چه در موقع اسارت آنان شد. یعنی 5 سال زندگی د رزیر چتر نیروهای آمریکائی عملا امکان هر گونه روحیه شورش طلبی را بشدت کاهش داده است .

شکی نیست که حذف تشکیلات رجوی با تمامی وابستگی ها ی خارجی و خیانتهایشان به مجاهدین خلق و شهدای سازمان در وحله اول و جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران د ر وحله بعدی ، باعث ضعیف تر شدن اپوزیسیون جمهوری اسلامی خواهد شد . عملی که هم باعث خوشحالی جمهوری اسلامی و هم اپو زیسیون وابسته که همیشه توسط آنها مسخره و تحقیر شده بودند خواهد شد . زیرا آنها می توانند سهم بیشتری از کمک های مالی آمریکا را دریافت کنند و مورد توجه بیشتر آمریکا قرار بگیرند . کاری که باعث اختلاف بیشتر اپوزیسیون و بی اعتمادی شدید تر مردم شدید تر خواهد شد و برند ه اصلی آن جمهوری اسلامی خواهد بود.

اگر رجوی واقعا منافع خودش را هم تشخیص می داد ،نیروهای خود را به اروپا منتقل کرده و با توجه به حمایت سیاسی که در بین نیروهای غربی دارد با نفی جنگ مسلحانه سکتاریستی به عنوان یک اپوزیسیون سیاسی با برنامه دراز مدت برای رسیدن به قدرت سیاسی (ا سهیم شدن در قدرت ) تلاش می کرد .

اگر رجوی منافع مردم ایران را می خواست از سازمان استعفا می کرد و اجازه می داد که مجاهدین با برگزاری انتخابات آزاد و با پذیرش انتقاد از سیاست وابستگی و حضور در عراق ، امکان زنده بودن سیاسی مجاهدین را در جریانات سیاسی می داد. در چنین صورتی تعدادی که می خواستند خود را به کشتن بدهند می توانند به داخل کشور بازگشته و با تاکید بر نفی ولایت فقیه از طریق رای گیر ی مردمی و بدون توسل به خشونت ، تحرک جدید ی بین نیروهای داخلی بوجود آورده و حمایت خارجی را از خود را مشروعیت ببخشند . جمهوری اسلامی از آمریکا قوی ترین قدرت نظامی وحشت ندارد بنابراین از اپوزیسیون مسلح هم وحشتی ندارد

جمهوری اسلامی از اپوزیسیونی که حاضر باشد جان خود را با سیاست نفی خشونت و خواست دموکراسی و مردم سالاری و عدالت خواهی و نفی ولایت فقیه ، وحشت دارد .

تجربه گذشته نشان داده است رجوی آنقدر کوته بین شده است که منافع خود را نیز تشخیص نمی دهد چه برسد به منافع دیگر اعضا و مردم ایران . رجوی بدلیل اشتباه محاسبه پروازی پرواز تایخسازش را در ر باند باتلاقی فرود آمد .