Wednesday, July 26, 2006


]

سرويس: آسيب‌هاي اجتماعي 1385/05/04 07-26-2006 12:30:51 8505-02417: کد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: آسيب‌هاي اجتماعي
سرانجام پس از گذشت ماهها از زمان اعلام بررسي‌ها براي دستيابي به خط فقر قطعي در كشور، رقم كارشناسي‌شده خط فقر شديد و مطلق در مناطق شهري و روستايي كشور اعلام شد.
اسحاق صلاحي كجور، معاون هدفمندي يارانه‌ها و رفاه اجتماعي وزارت رفاه در گفت‌وگويي با خبرنگار«اجتماعي» ايسنا افزود: خط فقر شديد بر اساس تكليف آيين‌نامه چتر ايمني تعيين شده است.
وي تصريح كرد: خط فقر شديد بر اساس ناتواني در تأمين 2 هزار كيلوكالري در روز و خط مطلق بر اساس حداقل درآمد مورد نياز براي تامين نيازهاي اساسي خوراكي و غيرخوراكي از قبيل مسكن، و پوشاك تعيين شد.
صلاحي خاطرنشان كرد: خط فقر شديد در سال 84 با ميانگين بعد خانوار 6/4 نفري شهري،650 هزار ريال و براي خانوار روستايي، 514 هزار ريال با احتساب كسري يارانه‌ها استخراج شده است
.
معاون هدفمندي يارانه‌ها و رفاه اجتماعي وزارت رفاه ادامه داد: بر اين اساس 8/2 درصد جمعيت شهري و 9/2 درصد جمعيت روستايي در سال 84 زير خط فقر شديد قرار داشتند. بنابراين يك ميليون و 316 نفر از جمعيت شهري و 667 هزار نفر از جمعيت روستايي و جمعا يك ميليون و 983 هزار نفر از جمعيت كشور در سال 84 زير خطر فقر شديد قرار داشتند.
وي خاطرنشان كرد: خط فقر مطلق در سال گذشته بر اساس ريالي براي خانوار با بعد 6/4 نفري شهري يك ميليون و 625 هزار ريال و براي خانوار روستايي با همين بعد نفري يك ميليون و 130 هزار ريال تعيين شد.
صلاحي افزود: با لحاظ اين شاخص تقريبا 5/10 درصد جمعيت شهري و 11 درصد جمعيت روستايي زير خط فقر مطلق هستند كه از لحاظ جمعيتي معادل 4 ميليون و 935 هزار نفر جمعيت شهري و 2 ميليون و 530 هزار نفر جمعيت روستايي و جمعا 7 ميليون و 465 هزار نفر از جمعيت كشور زير خط فقر مطلق هستند.
به گفته وي، ميزان خط فقر بر اساس جمعيت 47 ميليون نفري شهري و 23 ميليون نفري روستايي تعيين شده است.
يك تكانه طبيعي و سقوط افراد نزديك به خط فقر به زير خط فقر
صلاحي در ادامه گفت‌و‌گو با ايسنا هشدار داد: وضعيت درآمد افراد نزديك به خط فقر به گونه‌اي است كه با يك تكانه كوچك اقتصادي مانند پديده‌هاي نوظهور، مخاطرات طبيعي، هزينه‌هاي درماني و .... اين افراد به زير خط فقر سقوط مي‌كنند؛ بنابراين افزايش قدرت خريد براي طبقه فقير و آسيب‌پذير مي‌تواند ما را در كاهش فقر و فقرا در كشور كمك جدي كند.
سرانه‌هاي ناچيز حمايتي هيچ گاه به فقرزدايي منجر نمي‌شود
وي افزود: سرانه‌هاي حمايتي آنقدر كم است كه به عدد ناچيز خط فقر نيز نمي‌رسد. اين سرانه‌ها با اين منابعي كه براي حمايت در نظر مي‌گيريم ، هيچ گاه منجر به فقرزدايي نمي‌شوند.
صلاحي يادآور شد: برخي محروميتها كه جنبه اضطراري و غيرقابل جبراني دارند مانند سوء تغذيه ، مسايل آموزشي و بهداشتي ، در مديريت فقرزدايي در اولويت قرار دارند.
معاون هدفمندي يارانه‌ها و رفاه اجتماعي وزارت رفاه يادآور شد: بر اين اساس در سال 84 با اختصاص 400 ميليارد ريال، چتر ايمني رفاه در چهار استان محروم كشور گسترده شد كه در سال 85 نيز با همين ميزان اعتبار در 15 استان محروم كشور براي رفع اضطرار خانواده‌هاي كم‌درآمد آسيب پذير و مددجويان سازمان بهزيستي و كميته امداد امام خميني (ره) اجرا مي‌شود.
پيشنهاد اختصاص 30 درصد يارانه كالاهاي اساسي به 9 تا 10 ميليون جمعيت محروم آسيب‌پذير
وي گفت: از ديگر زمينه‌هاي توجه به رفع محروميت در سال جاري اختصاص 30 درصد از منابع كالابرگي در سال جاري معادل 368 ميليارد تومان از مجموع يكهزار و 220 ميليارد تومان براي مددجويان كميته امداد ، سازمان بهزيستي ، اقشار آسيب پذير و كم درآمد و زنان سرپرست خانوار است.
به گفته صلاحي، اين پيشنهاد نيز در حال جمع‌بندي ميان سازمان مديريت و برنامه‌ريزي و وزارت رفاه است تا براي تصويب نهايي به شوراي عالي رفاه ارسال شود.
صلاحي به خبرگزاري دانشجويان ايران گفت: به جز مددجويان سازمانهاي حمايتي افراد پشت نوبت اين سازمانها و كليه اقشار آسيب پذيري كه از سوي استانداريها ، سازمان‌هاي غير دولتي ، مدارس، معتمدين محله و شوراهاي اسلامي شهر و روستا معرفي مي‌شوند مشمول دريافت اين يارانه هستند.
وي اضافه كرد: در مجموع 30 درصد يارانه كالاهاي اساسي به 9 تا 10 ميليون جمعيت محروم كشور پرداخت مي‌شود.
معاون هدفمندي يارانه‌ها و رفاه اجتماعي وزارت رفاه در پايان اظهار كرد: سبدهاي مناسب غذايي كه اولين ابزار براي محاسبه خط فقر شديد است به صورت مشترك از سوي وزارت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و وزارت رفاه تدوين شده است.
انتهاي پيام
کد خبر: 8505-02417
[


آيا اپوزيسيون وابسته از تجارب حزب الله لبنان درس خواهد گرفت ؟

سعيد سلطانپور
ssultanpour@yahoo.com
تجربه حزب الله لبنان درس تاريخی
22 جولاي 2006 برابر با 2 مرداد
1385
شيخ حسن نصرالله در حرکت اخير و اسارت گرفتن 2 سرباز اسرائيلی و کشتن 8 سرباز کليد جنکی نا خواسته را
عليه مردم لبنان را زد که تا کنون منجر به کشته شدن 400 نفر و زخمی شدن بيش از هزار نفر و آواره شدن 500 هزار لبنانی و ويران شدن تاسيسات زير بنائی توسط اسرائيل شد. . از ان سو هم هزاران اسرائيلی بدليل موشکهای حزب الله ( 30% جمعيت شمال اسرائيل ) مجبور به ترک خانه های خود شده اند که البته كشاني هم كه مانده اند دسترسي به پناهگاه دارند كه قابل قياس با ليناني هاي بي دفاع نيست.

اينکه لبنان خط اول درگيری بين جمهوری اسلامی و سوريه از يکسو و آمريکا و اسرائيل از سوی ديگر است نکات مورد اشتراک تمامی تحليل گران هست . اينکه حزب الله بدستور جمهوری اسلامی اين عمليات را انجام داده و يا ا مستقلا انجام داده است هنوز روشن نشده است ولي نكته مهم اين است كه اسرائيل اماده حمله بوده است . در هرحال هر چه نتبجه اين جنگ باشد اين جنگ نقطه عطفی در تاريخ خاورميانه هست كه مرزبندي هاي را روشن و تعميق كرده است.
بررسی دلايل اين حمله از هر دو طرف نياز به بررسی مفصل و جداگانه دارد ولی يک نکته جای تعمق دارد
و ان اين است در شرايط حساس فعلی عملا هيچ کدام از دو کشورسوريه و ايران از حز ب الله حمايت نظامی نکرده اند . امروز دولت سوريه اعلام کر د که اگر اسرائيل به طرف مرز سوريه نزديک شود اين کشور وارد عمل خواهد شد. از انسو فيروزابادی رئيس ستاد مشترک گفت که ما از حزب الله بطور نظامی حمايت نخواهيم کرد .يعني سكوت عليرغم سركوبي حزب الله و بمباران دره بقاع و در نظر گرفتن اين موضوع كه حزب الله طرفدار سوريه است و تضعيف حزب الله تضعيف سوريه و ايران است .
هر چند جمهور ي اسلامي خط اول جبهه خود را در لبنان ايجاد کرده است ولي اين لبناني ها هستند که بايستی بهای سياست خارجی جمهوری اسلامی را بپردازند.

با توجه به وابستگی بسياری از رهبران عرب مانند سعودی و مصر و اردن به امريکا و رابطه خوب انها با اسرائيل و نگراني انان از خطر حزب الله شيعه و نفوذ جمهوری اسلامی در اين مقظع آشكارا چراغ سبز به اسرائيل برای سرکوب حزب ا لله داده اند .شکی نيست که بخش نظامی حزب الله ان در دراز مدت چار ه ای بجز ادغام در ارتش لبنان نخواهد داشت . ولي بدليل ريشه دار بودن اين جريان تاريخي در لبنان اين حزب به هيچ وجه نابود نخواهد شد ودر بدترين شرايط به يك حزب سياسی صرف مبدل خواهد شد. حزب الله بدليل داشتن پايگاه قوی مردمی در بين شيعيان كه اكثريت لبنان راتشكيل مي دهند و نيز به عنوان قوی ترين حزب سياسی در عرصه سياسی لبنان و با وجود نمايندگان متعد د در مجلس از ميدان جنگ اخير در بدترين شرايط بازنده كامل بيرو ن نخواهد امد.

تجربه تاريخي اين است كه نياز به تسليحات مدرن ،‌آموزش منظم نظامي و ارتش هر جرياني را به سمت كمكهاي خارجي سوق مي دهد
تجربه تاريخي اين است كه احزابي مانند حزب الله ويا فالانژهاي مسيحي لبنان ا به رهبري سمير جعجع و ميشل عون كه از نظر مالي و لجستيك متكي به اسرائيل بودند وبه همين دليل از صحنه سياسي لبنان محو شدند. اتكاي ارتش ازادي بخش ايرلند به ليبي ، ارتش ازادي بخش ظفار به شوروي سابق ، چريكهاي ضدا انقلاب كنرتا در نيكاراگوئه كه از طرف سيا تامين مي شدند. كمك به احمد شاه مسعود د رجنگ عليه شوروري توسط سيا كه بع از روي كار امدن طالبان وي مجبور شد به دشمن سابق شوروي براي كمك تسليحاتي روي بياورد . يعني از انجا كهاين نيروها اتكا به قدرتهاي خارجي دا شته اند در شرايط نهائي مانند جنگ اخير لبنان نمي توانند روي اين قدرتهاي خارجي حساب باز كنند . زيرا قدرتهاي حامي متناسب با شرايط سياسي جهاني و منافع رژيم هاي خودشان عمل ميكنند.به طور مشخص از انجا كه جمهور ي اسلامي يك حكومت مصلحت گرا همانند آمريكا ست حتما حاضر به معامله بر سر حزب الله در ازای تضمين های امنيتی آمريکا خواهدشد . همانگونه كه در سال 2003 پيش نويس چنين قراردادي (بنابر گرارش نيو يوركر) بين سفير جمهور ي اسلامي در سازان ملل و كاخ سفيد تهيه شده بود كه با دخالت ديك چيني به جائي نرسيد.


همانگونه که صدام بعد از مرگ خمينی که شرايط سياسی و رواني مردم ايران برای عمليات آماده بود و عليرغم حاضر شدن تمامی بچه های باقی مانده از عمليات محاسبه نشده و بچه گانه از نقطه نظر نظامي ( فروغ جاويدان) برای عمليات نهائی اجازه اين عمليات را نداد. زيرا صدام می دانست که در ان شرايط هر گونه درگير با جمهور ي اسلامي از نظر سياسی برای حکومت وی ضررهاي زيادي در پي دارد . در سطور بعدي به نمونه هاي محافظه كاري عراق در عدم حساس كردن جمهور ي اسلامي را درج ميكنم.
.

ژنرال جيوش رئيس سازمان امنيت عراق ( مخابرات): من به شما می گويم که اگر عمليات انفجار داخل شهر ها مانعی ندارد موافقيم ولی اگر درگير ی نظامی باشد خير . زيرا ميان ماو ايران يک تداخل نظامی به وجود می ايد که ما در اين وضعيت نمی خواهيم پيش بيايد
مسعود رجوی : ما نفوذ می کنيم و شهر را دور می زنيم .نقطه مناسبی پيدا می کنيم و ازا نجا شليک می کنيم اگر لازم باشد شما را قبل از اجرای عمليات حتما آگاه می سازيم ( سال 2000) برای قضاوت تاريخ ص
191
جيوش : آيا عمليات روی شهری که پايگاه مورد اطمينان مجاهدين است آيا تاثيری روی امنيت عراق تخواهد گذاشت ؟ ص 197 همان منبع

جيوش : می خواهم بدانم نيروهائی که داخل داريد چقدر می توانند بدون انجام عمليات روی انتخابات تاثير بگذرانند؟ اين سوال من است فعلا عمليات را کنار بگذاريد ما می خواهيم بدانيم که بدون عمليت چقدر روی روند انتخابات تاثير دارید ؟ 205ص
رجوی : اين مثل غذائی است که گوشت نداشته باشد يعنی فقط سالاد داشته باشد 205ص

جيوش: روش و نظريه ما برا ی متوقف کردن عمليات نظامی مجاهدين به دليل خواست ما نبوده است
رجوی : چه کسی اين درخواست را کرد ه است ؟

جيوش : سفير انها در بغداد که الان مسول سازما ن امنيت است ازمن در خواست کرد
رجوی : پس چرا آنها خودشان انجام ندادند ؟
جيوش : آنها ( سپاه بدر 9) هم عمليات را متوقف کردند ص222 سال 2001


مشروعيت مردمي در تضاد با مشروعيت آمريكائي

تجربه لبنان و عراق و افغانستان بخوبي ثابت كرده است كه نيروهايئ كه از سوي امريكا حمايت شوند نمي توانند بدون كمك سربازان آمريكائي حكومت كنند. زيرا آمريكا و اسرائيل د رنزد مردم جهان اسلام و مردم كشورهاي زير ستم و عقب نگه داشته شده به عنوان سمبل زور و قدرت نا مشروع شناخته شده اند . مشروعيت جرياناتي كه از سوي مردم كشورها به رسميت شناخته نشود اعتباري ندارد و حكومتهاي وابسته و ضد مردمي هستند.
تجربه حزب اله نشان داد كه آمريكا و اسرائيل و هر قدرت مستبد ديگري مانند جمهور ي اسلامي اگر جريان مخالف حاكميت پايگاه مردمي داشته باشد و رهبران ان جريان درشرايط سخت در بين مردم باشند نمي توان به راحتي انان را منزوي كرد.
نمونه هاي روشن ان ستارخان و باقر خان که د رتبريز در محاصره در کنار مردم ماندند و مشروطه را نجات دادند . دكتر محمد مصدق كه عليرغم توطئه سيا و دربار شاه همچنان به عنوان پيشواي ملي مردم ايران كه مستقل بود مي درخشد . هم چنين مي توان از ياسر عرفا ت نام برد که آخرين کسی بود که د رسال 1982 در بيروت بعد از حملات ارتش اسرائيل سوار کشتی شد و به تبعيد رفت وي در 4 سال محاصره در محل کارش در فلسطين عليرغم بعضی از مسائل در مورد سو اسفاده هاي مالي توسط همسر و دوستان وي ؤ عرفات هم چنان اسطوره مردم فلسطين خواهد بود .يعني با تنها تبليغات نمی شود مدعي رهبر ي شد. رهبر ي مردم ارتباط تنگاتنگ با مردم دارد.


وعده حکومت ری

روايت است كه عمر بن سعد با وعده حکومت ری و شمربا وعده حكومت سرزمين ديگري سپاه امام حسين را محاصره و انان را کشتند ولی از انجا که اين قتل عام بر اثر آگاهی سازی مردم به ضد خود تبديل شد لذا اين دو هيچ کدام نتوانستند از گندم ری بخورند. شمرو عمر بن سعد در خونخواهي مردم كوفه از امام حسين به رهبري مختار ثققی به قتل رسيدند
و اکنون سخن من با خانم و اقای رجوی است که وعده گندم ری به انان از طرف نو محافظه کاران داده شده است وبه اين دليل شاهد هسستيم که به لطائف الحيل سعی می کنند حضور غير مشروع خود را که در راستای منا فع آمريکا و اسرائيل است با دروغهای گوبلزی در عراق مشروع جلوه بدهند. شماهر گز از گند م ري نخواهيد خورد.

مردم عراق و ايران قربانيان حکومت های ديکتاتور و وابستگان استعمار گر بود ه اند . شما و جريان شما در سالهاي اخير ، خود در اين ستم بر عليه مردم ايران نقش عمده اي داشته ايد .
شما با حركات سكتاريستي ، خشونت گرايانه و غير اخلاقي به ادامه استبداد ولايت فقيه و تضعيف اپوزيسيون مستقل . ملي كمك كرده ايد . اكنون نيز با اصرار در ادامه حضور غير مشروع خود در خاك عراق اتش بيار جنگ تحميلي آمريكا شده ايد . براستي اگر شما ضد بنياد گرائي هستيد چرا علاوه بر محكوم كردن جمهور ي اسلامي ، بنياد گرايان آمريكا واسرائيلي را محكوم نمي كنيد.
. از لبنان درس بگيريد. آمريكا به سربازان مجروح خود وفا نمي كند. بسيار ي از انها بدليل تمام شدن قرار دادشان با ارتش در بدترين شرايط انساني بسر ميبرند چه برسد به مزدوران خارجي اش.
صدای شوم جنگ نو محافظه کاران و اسرائيل عليه مردم ايران و عراق نشويد

شما هم به سرنوشت شمر و عمربن سعد و صدام دچار خواهيد شد. و تا ابد نفرين مردم ايران و منطقه را به خود خواهيد داشت.

آيا جريان رجوی می تواند ازعاقبت وابستگی سياسی و مالی به صدام ديكتاتور مخلوع و نو محافظه کاران آمريکا درس بگيرد؟


www.kanoun-e-bayan.blogspot.com

Thursday, July 20, 2006

حقوق بشر هدف يا وسيله

حقوق بشر هدف يا وسيله
آيا حركت اعتصاب غذاي گنجي در حمايت از زندانيان سياسي در ايران قابل حمايت نبود؟

سعيد سلطانپور


ssultanpour@yahoo.com


مدتهاست كه همه از حقوق بشر ميگويند . ديگر حتي ديكتاتورها هم خود را مدافع حقوق بشر مي خوانند مثلا “جمهور ي اسلامي“ كه يكي از ناقض ترين حكومتها در نقض حقوق شهروندان است ، آمريكا و غرب را متهم به نفض حقوق بشربويژه مسلمانان مي كند و در همان حال چشم خود را بر نقض حقوق مسلمانان در چين و روسيه در چچن مي بنددزيرا به راي روسيه و چين در پرونده اتمي نيازمند است. از ان سوآمريكائيان ،به بهانه نقض حقوق بشردر ايران ،‌ فشارهاي سياسي بر ‌جمهور ي اسلامي وارد ميكنند. درحاليكه در ابو غريب و گوانتانا بي خود ناقض حقوق انسانها هستند. اسرائيل كه يك حكومت ايدئولوژيك مذهبي مانند جمهوري اسلامي است حقوق شهروندان عرب خود را به راحتي نقض ميكند و با ديوار كشيدن از ميان مزرعه ها و خانه هاي فلسطيني ها ، د ردوران تكنولوژي موشكهاي دوربرد و همواپيماهاي بدون سرنشين ، ديوارجدائي بنا مي كند ،‌انها افراد غير نظامي و يا شخصيتهاي سياسي را در خاك لبنان و يا فلسطين ترورو يا دستگير و به زندان در اسرائيل منتقل ميكنند ولي وقتي كه طرف مقابل افراد نظامي را به اسارت ميگيرد، مردم عادي فلسطين و لبنان را با بمباران كردن تاسيسات آب و برق و خانه هايشان مجازات ميكنند .
/
صدها نفر از مردم لبنان در بمبارانها كشته ميشوند ولي اسرائيل تنها از كانادا بخاطر كشته شدن 8 لبناني كه پاسپورت كانادائي دارند معذرت مي خواهد. زيرا نخست وزير دست راستي كانادا“استيفن هارپر “ بجاي ميانجيگري و تلاش براي ايجاد صلح ،‌با قرباني خواند ن اسرائيل نه تنها آتش جنگ را در خاورميانه دامن ميزند بلكه جامعه چند مليتي كانادا شامل مسلمانان و يهوديان را هم از هم دورتر مي كند.

شايد انتظار اخلاقيات از دولتها يك رويائي بيش نباشد ، زيرا سالهاست كه كمتر سياستمداري با اخلاقيات سر و كا ردارد ولي نگراني من از جريانات و شخصيتها ئي است كه هنوز به قدرت نرسيده اند و بسياري ازآنان هم با قدرت بيگانه هستند ولي حقوق بشر را بطور غير رسمي “خودي و غير خودي “ كرده اند.

عمده جريانات اپوزيسيون حقوق بشررا در انجا نقض شده ميدانند كه حقوق هم انديشان و هم مسلكان انان نقض شده باشد . به عنوان نمونه كسي از اين گروهها در حمايت از حقوق شهروندي رامين جهانبگلو( به دليل نزديكي به خط سياسي رفسنجاني ،‌ آمريكا) و يا مهندس موسوي خوئيني ها موضع گير ي نكرد. يعني هنوز از انقلاب درس نگرفته اند كه بايد ا ز حق دفاع كرد بدون در نظر گرفتن اينكه چه كسي زنداني است ؟.

وقتي گنجي در زندان بود انان از انجا كه در موضع ضديت كور كورانه( نه مخالفت اصولي) با جمهوري اسلامي قرار دارند. لذا هر روز گنجي در اعتصاب غذا را مانند پيراهن عثمان علم مي كردند ولي وقتي گنجي آزاد شد آنان اولين كساني بود كه پرسيدند چرا گنجي آزاد شد؟
اگر براي آزادي انديشه و بيان تلاش كنيم ديگر نخواهيم پرسيد چرا كسي آزاد شد وقتي كسي غير قانوني دستگيرشد آنوقت يكپارچه در صفي واحد صرفنظر از عقيده و مرام برا ي آزادي وي اقدام ميكنيم.


گنجي و افشاي رفسنجاني


اكبر گنجي با افشاي رفسنجاني مرد قدرتمند ايران وعامل اصلي ادامه جنگ و سركوب دگر انديشان و نيزقتلهاي زنجيره اي اداي خود را به مردم ايران كرده است. لازم به تذكراست كه در ان دوران اگركسي از رفسنجاني انتقاد كوچكي مي كرد بدون شك دستگير ميشد. يك نمونه دستگيري امضا كنند گان نامه 90 نفر در خرداد 69 كه اولين نامه سرگشاده به رفسنجاني بود و نمونه ديگر دستگيري دكتر محمود كاشاني فرزند آيت الله كاشاني كه نماينده مجلس از كاشان بود به دليل انتقاد از رفسنجاني در مجلس چند سالي را در اوين بود و با نوشتن 2 بار توبه نامه باز زفسنجاني به ازادي وي رضايت نمي دهد .

شهيد موسي خياباني در تحليل جمع بند ي جنبش مسلحانه د رسا ل 60 با توجه به مصادره چند قبضه مسلسل نو سبك “‌يوزي “‌كه ساخت اسرائيل بود (از پادگان باغشاه تهران) اين نيتجه گير ي را مي كند كه رژيم از اسرائيل اسلحه مي خرد كه البته تاريخا مدرك قابل اتكائي نيست . در حاليكه در سال 64 مهدي هاشمي برادرداماد منتظري سفر مك فارلين را به ايران كه از طرف ريگان كيك و انجيل براي خميني آورده بود را افشا كرد . كار يكه به قيمت جان هاشمي و سپس خلع منتظري انجاميد. و عملا ارتباط پنهاني رژيم باآمريكا را افشا كرد ولي هيچ كسي از هاشمي به عنوان قرباني رژيم ياد نمي كند . در حاليكه اگر وي نبود سالها بغير از حدس و گمان مدرك معتبري بر مذاكرات پنهاني آمريكا و سران جمهوري اسلامي در ان دوران جنگ ايران و عراق نبود.
دوستاني ممكن است تضادهاي داخلي را عامل اين جريانات معرفي كنند من هم اينرا رد نمي كنم ولي مي گويم چرا بجاي كار كردن بر روي تضادهاي داخلي جنا ح ها كه هيچ كسي نمي تواند منكر شود ، جناحين رژيم را را با اتخاد سياستهاي غلط سكتاريستي در سركوب ها متحد ميكنيد ؟

اكبر گنجي با سابقه جاي سوال ، توانسته شكاف در جبهه مقابل بيندازد ؟ چرا ؟ تحليل هاي مختلف مي تواند وجود داشته باشد ، ا گرما تحليل درست از شرايط مشخص داشته باشيم و بجاي ضديت ، واقع گرايانه مسائل را بررسي كنيم ،‌ با حمايت مشروط از حركت وي بر اساس اصول انساني مي توانيم صف اپوزيسيون را منسجم تر كنيم.
اگر گنجي اين جريان را كه يك حركت اصولي است زيرا بر اساس عدم خشونت ورعايت حقوق شهروندان استوار است راه اندازي كرد ه است گنجي را زير سوال ببريد ولي قبل از گنجي خودتان را هم زير سوال ببريد كه چرا ان چنان متششت و بدو ن برنامه هستيد كه گنجي توانسته د رخلا نيروهاي مردمي ،‌ خطي را پيش ببرد . چه شده است كه جريانات سازمانده و خط دهنده در دوران ديكتاتور ي شاه و بعد از انقلاب و حمايت از مردم ونيز حمايت بخشهاي جوان از انان در مقابل خميني ، اكنون به آدم آهني هاي مبدل شده ايد كه تنها هنرش حركتهاي واكنشي در قبال كنشهاي جمهور ي اسلامي است.
يكي از دلايل دلسر د شدن مردم وبي تفاوتي انان د رداخل و خارج كشور را مي توان سر درگمي و واكنشي جريانات دانست . جرياناتي كه تنها مانند سنتي هاي مذهبي بر سر و سينه خود مي زنند و با مراسم گرفتن هاي تكراري در يادبودهاي شهدا با گذشته هاي افتخار آميز غرق شده ايد بدون اينكه به اينده راهي بيابيم.

ممكن است دستهائي د ركار باشد كه بخواهند اكبر گنجي رابه عنوان سر جنبش علم كنند البته ممكن است ولي مگراين آمريكا هست كه برا ي مردم ايران و جنبش ازادي خواهي آن رهبر تعيين مي كند اگر چنين بود كه رضا پهلوي رهبر شده بود ،عراق مشكلاتش حل شده بود . رهبري توسط مردم انتخاب ميشود و مردم ايران تاريخا هيچ رهبري را بدون پرداخت هزينه و نيز بدون شجاعت و شهامت لازم در مواقع بحراني ،‌رهبر نكرده و نمي كنند و از همه مهمتر از مسائل مالي مبرا باشد. فكر ميكنند كه
اگر جرياني اصولي و در ارتباط با مردم باشد كه نمي شود انرا به بيراه بردو يا برآن رهبر تحميل كرد.


در حال حاضر اكبر گنجي و امثالهم مانند ديگر ايرانيان هستند كه در يك صف براي بر قراري دموكراسي و حقوق انسانها قرار دارند بدون برتري و هيچ امتيازي .
اگر گنجي ادعاي رهبر ي كرد مسلما در آ نموقع بايستي از وي مواضعش را صريحا نسبت به سركوب سال 60 ، قتل هاي 67 و خميني به عنوان فتوا دهند ه ان قتل عام ، ادامه جنگ 8 ساله بي حاصل ‌پاسخ بدهد گنجي بايد در بين مردم تبرئه شده باشد و انهم امكان پذير نيست مگر اينكه يك حكومت ملي و مردمي مبتني بر آزادي هاي فردي و سياسي در ايران برقرارشده باشد و تمامي شواهد و مدارك در كميته حقيقت ياب بازخواني شود . در چنين مقطعي هست نه تنها گنجي بلكه بسياري از رهبران سياسي جريانات نيز بايد پاسخ بدهند كه چگونه است كه گنجي با تفكر پاسداري مي تواند تكامل پيدا كند و جمهوري خواه شود و در زندان مانيفست بنويسد ولي رهبران سياسي خارج از كشوري كه در نعمت آزادي بسر مي برند عقب گرد داشته اند و هنوز نتوانسته اند هيچ حركت مثبت مستمري انجام بدهند ؟
چگونه است شهدا جزني ،احمد زاده از فدائيان و حنيف و سعيد محسن و.. كتب و جزوات راهنماي عمل در دروان اختناق شاه كه اصلا قابل مقايسه با دوران عصر اينتر نت و انبوه اطلاعات نيست تدوين كردند ولي اين رهبران باقي مانده هنوز نتوانسته اند حتي يك تحليل واقعي و درست از انقلاب و رژيم داشته باشند ؟.
چگونه در مدت 20 سالي كه در خارج از كشور در تبيعيد هستند نتوانستند كادرسازي كنند . نتوانستند راهكار بيابند و نتوانستند به پيوند تنگاتنگ با مردم داخل كشور ايجاد كنند ؟ .


بقول شهيد حنيف نژاد اين پليس نيست كه تواناست اين ما هستيم كه غفلت ميكنيم و باعث ضربه به خودمان ميشويم.

اگر اكبر گنجي علمدار يك جريان صلح طلب شده است اين را از زيركي گنجي ندانيد اين را از غفلت زدگي وبي عملي خودتان بدانيد.

دفاع ازحقوق انسان يك اصل پايه

از حق دفاع كنيم و نقض حقوق انسانها را در هر شكلي نكوهش كنيم. حقوق بشر يك وسيله نيست. حقوق بشر يك هدف جهاني انساني است هرچند كه مورد استفاده ابزاري قرار گرفته است. ما به عنوان انسانها ي مسول وظيفه داريم هر كجاي دنيا كه هستيم از تورنتو تا تهرا ن و از نيو يور ك تا بغداد،‌ هركجا درملا پيرامونمان از خانواده تا اجتماع نقض حقوق شهروندي و انساني را مشاهد ه كرديم در قبال ان موضع بگيريم تا برا ي خودمان و براي نسل جوانانمان نهادينه شود . همانگونه كه صد ها هزار نفر از مردم كشورهاي آزاد غربي عليه اشغال عراق( قبل از حمله در خيابانها) به تظاهرات پرداختند. همانگونه كه اين افراد در مقايسه با جهان سومي ها به نقض حقوق بشر در كشورهاي استبدادي حساس تر هستند . يعني بايد اخلاقيات را ملكه رفتار اجتماعي و سياسي خودمان قرار دهيم نمي شودبر نقض حقوق انسانها در گوانتانابي فريا دزد ولي بر نقض حقوق بشر در جمهوري اسلامي و يا اپوزيسيون سكوت كرد .
انسانها رابا رعايت هوشياري سياسي بايد بر اساس انچه كه عمل ميكنند بايد پذيرفت.
و سعي كرد با آگاهي دادن به مردم فرهنگ انانرا ارتقا داد. از گذشته ياد بگيريم و به نقد اساسي خودمان بپردازيم قبل از اينكه تاريخ و مردم ما را قضاوت كنند . هر كس را به اندازه توانائي اش بپذيريم. بيرحمانه خطوط را افشا كنيم ولي شخصيت هارا تخريب نكينيم. از حركت اصولي با مرزبندي هاي روشن دفاع كنيم .
بايد جبهه مردمي بر اساس اصول حقوق بشر،‌آزادي و اسقلال با حفظ هو.يت هر جريان را ايجاد و گسترش داد.

آيا روزي را خواهيم ديد كه جريانات سياسي مانند ولتر به اين باور برسند كه من جان خود را ميدهم تا تو ازادانه حرف بزني .؟

www.kanoun-e-bayan.blogspot.com