Thursday, October 14, 2010

مصاحبه با جان وستون (1)– نماینده نخست وزیر با جامعه ایرانی کانادا در مورد تحریم ها

مصاحبه با جان وستون (1)– نماینده نخست وزیر با جامعه ایرانی کانادا در مورد تحریم ها
سعید سلطانپور
با هماهنگی مایکل پارسا – مسول فعال جوانان حزب محافظه کار ( ریچموندهیل ) جلسه گفت و شنودی با جان وستون نماینده مجلس از ونکور غربی با تعدادی از اعضا ی جامعه ایرانی انتاریو در ارتباط با اعمال تحریم های اخیر کانادا بر علیه دولت ایران در روز چهارشنبه 23 سپتامبر در دفتر وزرا در طبقه 24 شماره 150 خیابان کینگ صورت گرفت .

Lake Shore
در این جلسه تعدا دی از ایرانی تبارها با عقاید گوناگون شرکت کرده بود ند که در حدود 2 ساعت بطول کشید . د ر اتاق وزیر که روبه دریاچه
بود تلویزیون سی بی سی را نگاه می کردم تا جلسه که طولانی تر از وقت تعیین شده اش ، شده بود تمام شود و با جان وستون که وی را قبلا در سخنرانی شیرین عبادی به عنوان میزبان در تورنتودیده بود م ، گفت و گویی داشته باشم .
در این فاصله
با خانم جولی از دفتر نخست وزیر در تورنتو درارتباط با سیاست و دولت گپی زدم .
در مورد وزرای دولت پرسید گفتم کنی ، وزیر مهاجرت فعال است و رهبر بعدی حزب و احتمال قوی نخست وزیر اینده کانادا .
د رمورد لارنس کانن وزیر امور خارجه پرسید گفتم وزیر سفید پوست هاست زیرا تا کنون جوابی به سوالات رسانه های اقلیت نداده است . گفت من مسول تعیین مصاحبه ها هستم ، صحیح نیست . گفتم شما اگریک اسم از رسانه های فرانسوی زبان کبک هم بیاوری که وزیر امور خارجه که در مونترال ساکن هست با آنها مصاحبه کرده باشد ، هم بیاورید ، من حرفم را پس می گیرم. پاسخی نداشت .
تعدادی از افراد حاضر در جلسه عبارت بودند از دکتر محمد ظهوری – دندانپزشک –هیئت مدیره بنیاد فروردین -احمد رضا تبریزی – رئیس اتاق بازرگانی کانادا وایران و رئیس بنیاد پریا –
دکتر علیداد مافی نظام و یکی دیگر از کنگره ایرانیان کانادا ، طاهری ( ارز طاهری ) –- فریدون زاهدی – –باب ابراهیم زاده ( وکیل ) اردشیرزارع ( فعال دانشجویی ) و علی وکیلی و شهره ترابی (از تشکیلات مجاهدین خلق ) در این جلسه شرکت داشتند.
دکتر ظهوری در جلسه گفته است که هر زمانی که ایرانی ها دچار مشکلات اقتصادی نبوده اند ، مطا لبات اجتماعی و دموکراسی خواهانه مردم ایران ، رو به جلو بوده است . اگر هر گونه حمله نظامی صورت بگیرد ، بسیاری از جوانانی که ضد حاکمیت هم هستند ، اسلحه به دست خواهند گرفت و دفاع خواهند کرد .
آقای طاهری در مورد زیرزمینی شدن انتقال پول می گوید که بر اثر تصمیم دولت کانادا برای تحریم ها و مشکلاتی که برای صرافان قانونی بوجود آمده است ، شکل خواهد گرفت .
بنظر من ، برگزاری این گونه جلسات و بخصوص جلسات بزرگ تر در سطح کامیونیتی ، هم امکان گفت و گوی بیشتری ازجامعه ایرانی را با دولتمردان کانادایی و آشنائی متقابل با نظرات و تصمیمات هر دو طرف را مهیا می کند .و جلوی سو استفاده های اندک مدعیان رهبری جامعه ایرانی را در اتاوا ، خواهد گرفت.
از انجا که با همه شرکت کنند گان مستقمیا گفتگو نکردم لذا از شنیده ها ، صرف نظر کرده و به سراغ مصاحبه با جان وستون می روم .
سعید سلطانپور: با تشکر از شما برای وقت مصاحبه ، لطفا در مورد جلسه امروز برای ما بگویید .
جان وستون : سعید ، منهم متشکرم از برنامه ات . این برا ی ما اهمیت دارد که اثرات تحریم های اخیر ( سازمان ملل ) برروی ایران که توسط دولت کانادا اعمال شده است ، را بررسی کنیم . دولت کانادا خیلی صریح اعلام می کند که این تحریمات علیه دولت ایران هست و نه علیه مردم ایران . ما می خواهیم مطمئن شویم جامعه ایرانی کانادایی و مردم ایران از این تحریم ها آسیب نخواهند دید .
تحریم انتخاب خوبی نیست ولی انتخاب بد تری هم وجو د دارد. .کانادا صلح و ثبات خاورمیانه را دنبال میکند و سعی دارد دولت ایران را به متوقف کردن دستیابی به سلاح اتمی را تشویق کنیم .
سعید : راهکار شما برای اینکه مردم ایران ازاین تحریم ها آسیب نبینند چیست ؟
جان : اولین ابزار گوش کردن به نظرات کانادایی های ایرانی تبار هست . جلسه امروز تورنتو هم شنیدن نظرات کسانی هست که بنوعی در ارتباط با جامعه ایرانی هستند . نقش من این است که این نظریات را به اطلاع نخست وزیر ، وزیر امور خارجه و وزیر مهاجرت ( جیسون کنی ) برسانم . این شیوه در گذشته کار کرده است . جیسون کنی در گذشته چندین بار با جامعه شما جلسه داشته است و به نتیجه هم رسیده است .
سعید : جیسون کنی در مصاحبه بامن در 2009 قول داد که د رمورد ویزا در سفارت کانادا در تهران ، دخالت کند و انرا بهبود ببخشد . وی به قولش عمل کرده است .
جان : مااین روزها امار خوبی از تعدا د کسانی که ویزا ی تحصیلی می گیرند ، داریم . ما می خواهیم مطمئن شویم که دانشجویانی که در کانادا تحصیل می کنند بتوانند شهریه شان را سر وقت دریافت کنند . ما نمی خواهیم این دانشجویان خوب که به کانادا خدمت می کنند تحت الشعا ع این تحریم ها قرار بگیرند.
سعید : در حالیکه باید تسهیلات دولت کانادا در صدور ویزا را باید تقدیر کرد ولی عملا ایران سالانه 50 میلیون دلار از کانادا دارو می خرد که نقش حیاتی برای بیماران دارد . عملا هیچ بانکی گشایش اعتبار نمی کند . حداقل می توان یک شعبه را به این کار تخصیص داد که نظارت هم داشته باشد . از سوی دیگر رویال بانک حساب های بانکی ایرانی تبار ها را به دلار امریکا ( به درخواست امریکا ) می بند د با این اوصاف ، شما چگونه می توانید تعادل بین اثربخشی تحریم ها برروی دولت و عدم زیان بر روی مردم ایران ، ایجاد کنید .
جان : در دنیا دو نوع نظارت مستقیم و غیر مستقیم هست . تحریم نتایج موثری د رگذشته داشته است . البته ما ترجیح می دهیم که رابطه خوبی با ایران داشته باشیم . ایران ، ایزوتوپ های مورد نیاز بیماران سرطانی خود را از ما می خرد . ما قصد نداریم تمامی راهها ی ارتباطی بانکی خود با ایران را ببندیم . تحریم ها ( قطعنامه 1929 ) تاسیس موسسات مالی بین دوکشور را منع می کند . و نمی گوید که باید تمامی معاملات بانکی متوقف شود . من در مورد مشکلاتی که برخی از ایرانی تبارها در مورد معاملات قانونی خود دارند ، شنید ه ام.
سعید : ایران و کاناد ا در سطح پایین سیاسی قراردارند . 2 کشور سفیر ندارند
جان : بله . هر دو وابسته سفارت دارند که در رده بعد از سفیر قرار دارند . و دولت روی ان کنترل دارد. ما روزی را می خواهیم که ایران به عنوان کشوری دموکرات د رخاورمیانه با کانادا ارتباط خوبی داشته باشد . موضع کانادا این است که خاورمیانه صلح باشد وخطر اتمی از سوی ایران نباشد .
سعید : ما شاهد این هستیم که دولت کانادا برای برخی از دولتمردان ایرانی و خانواد ه های انها ، ویزا صادر می کند ، مثلا گزارشاتی در مورد حضور فرزند و بستگان، وزیرکشور – مصطفی محمد نجار- در ونکور هست
جان : کم در این مورد بخصوص اطلاعی ندارم . این تحریم ها برروی چند شرکت و 8 نفر هست و برروی همه مقامات نیست .
من هر وقت یک خانواده ای در حوزه انتخابیه من ، به یکدیگر می رسند من هم همراه انها جشن می گیرم. دانشجویان که به کانادا می آیند ؛خوب است . تجارت و کسب ایرانی تبارها برای کانادا خوب است . من عاشق شنیدن تاریخ و فرهنگ ایران هستم. مولوی و حافظ .
سعید : اجازه بدهید به سیاست کانادا برگردیم ،
مصاحبه ای با جاستین ترودو – مسول اقلیتهای حزب لیبرال – داشتم وی گفت که شما محافظه کاران ، برای بدست اوردن رای به جوامع قومی منجمله ایرانی کانادایی ها نزدیک شده اید . ایا این سیاست تاکتیکی است یا استراتژیک برای رسیدن به همه اقشار جامعه .
جان : خوشحالم که این سوال را کردی. من یک وکیل در امور بین الملل هستم . در تمام عمرم خدمت کرده ام . رئیس دانشجویان هاروارد بوده ام . چینی صحبت می کنم. کمربند مشکی تکواند از کره دارم .
سعید : ( با خنده ) پس باید از شما حساب برد
جان :
من از مصاحبت با کره ای ها لذت می برم. با فرزندانم که به مدرسه فرانسوی می روم ، فرانسه صحبت می کنم . دیگر همکاران من هم مانند من خدمت می کنند. این اصول ماست که برحزب برتری دارد . منافع کانادا مهمتر از منافع حزبی هست .
سعید : بسیاری از ایرانیها با محافظه کاران در مواردی مانند مالیات کمتر ، ارزشهای خانوادگی ، و هزینه کمتر دولت ، فصل مشترک دارند ولی از زمانی که ما مهاجرت کردیم ، ارزشهای لیبرالها مخصوصا در امور مهاجرت ، باعث شده که به لیبرال ها رای بدهیم . شما چگونه این دوگانگی جامعه ما را اموزش خواهید داد .
جان :
فکر می کنم به زمان نیاز داریم . ما باایرانی ها ارزشهای مشترکی داریم . مانند مالیات – بخش خصوصی – ما به اتحاد خانواده و آموزش اعتقاد داریم . اینها را محافظه کاران از زمان تشکیل کنفدراسیون کانادا ، عمل کرده اند . اولین نمایند ه مسلمان ، اولین سیاه پوست – اولین چینی تبار در پارلمان ، محافظه کاربوده اند . اولین قانون حقوق مدنی ،محصول محافظه کاران می باشد . جیسون کنی وزیر مهاجرت ، پرکارترین نماینده در مجلس در دیدار با اقلیتهای قومی است .
سعید : الحق ، جیسون کنی محبوبیت زیادی برای این کارهایش دارد .
جان : همه جیسون را دوست دارند . هر چه ایرانی ها بیشتر از محافظه کاران بدانند ، بیشتر به یکدیگر نزدیک می شویم .
سعید :
د رماه اگوست یک کانادایی ایرانی تبار در دادگاهی در تورنتو بدلیل نقض تحریم سازمان ملل بدرستی محکوم شد ولی متاسفانه در ظرف 10 ما ه گذشته در مکاتبات با وزیرقبلی امور امنیت عمومی _ ون لون – وزیر امور خارجه ( کانن ) و اداره گمرک کانادا، در مورد عدم اطلاع رسانی به جامعه ایرانی و اثرات منفی ان برای ما ،هشدار داده ام . در سایت اداره گمرگ هیچ اطلاعاتی در مورد تحریم ها و موارد شامل تحریم حتی به انگلیسی نیست چه برسد به فارسی که حق ماست ، به
به سازمان امنیت کانادا ، پلیس فدرال و اداره گمرگ پیشنها د صفحات مجانی و برنامه تلویزیونی مجانی برای اطلاع رسانی داده ام ولی کو گوش شنوا ؟
جان : در مورد تحریم ها ، بیانیه نخست وزیر در سایت هست . د رملاقاتی که اخیرا در ونکوور با برخی از ایرانی ها داشتم ، من از اینکه انها نمی دانند که تحریم ها علیه دولت ایران هست نه مردم ، تعجب کردم . من حتما این پیام را خواهم رساند . همانگونه که خودت با این مصاحبه ، اطلاع رسانی می کنی .
البته راه های دیگر ی هم برای اطلاع رسانی توسط دولت وجود دارد. من هم عقیده هستم که ما باید این بیانیه ها را به فارسی منتشر کنیم تا به همه فارسی زبان ها برسد .
سعید : این برای همه ما خوب است . اول از همه در نیرو و انرژی پلیس ونیروهای امنیتی که می توانند کارهای مهم تری را بکنند ، صرفه جویی می کند ، دوم مالیات مردم را حفظ می کند به اعتبا ر جامعه ما هم لطمه نمی زند. ببینید ، ما کسانی را داریم که شاید نتوانند انکلیسی بخوانند ولی تجارب بسیاری در انتقال تجارب و پیشگیری جرایم دارند .
جان : من این توصیه را به نخست وزیر خواهم گفت .
سعید : با تشکر از وقت شما ، می دانم که برای رفتن به فرودگاه عجله دارید. . لطفا ا گرپیامی برای جامعه ما دارید ،بگویید .
جان وستون : اجازه بدهید که با هم کار بکنیم .برای دستیابی به صلح در ایران و خاورمیانه . هر چقدر کانادا بیشتر از فرهنگ و تاریخ شما بدانند ، همکاری آسان تر و محکم تر خواهد شد. اجازه بدهید با هم همکاری بکنیم .
ویدئوی این مصاحبه را می توانید به زبان انگلیسی در لینک زیر ببینید
www.youtube.com/glassceilingtv
منابع
1_ John Weston, MP

Friday, October 08, 2010

مصاحبه با راب فورد کاندیدای شهرداری تورنتو


مصاحبه با راب فورد کاندیدای شهرداری تورنتو
سعید سلطا نپور
بعد از بر گزاری مناظره با شرکت 4 کاندیدای شهرداری تورنتو در ساختمان شهرداری نورث یورک که به همت کنگره ایرانیان کانادا، در 12 سپتامبر برگزار شد بدلیل فرصت کم برای طرح همه سوالات ، در روز دوشنبه 27 سپتامبر در دفتر کارخانه راب فورد د ر غرب تورنتو ، پذیرای ما بود.
یکی از تفاوت های راب فورد با دیگران این است که به خودش اعتماد دارد . در مصاحبه هایش ، تنها می نشیند ، مدیرانتخاباتی اش مصاحبه را ضبط نمی کند ، سوالات را از قبل نمی پرسد ، جوابهایش را کوتاه می دهد و شعار پردازی نمی کند ؛ به یک کلام ساده پای حرفهایش می ایستد ( درست و یا غلط بودن آن را مردم و زمان ثابت خواهند کرد ) . توماس والکوم – ستون نویس تورنتو استار در 25 سپتامبر می نویسد که علیرغم حملات برخی رسانه ها ، برنامه فورد و اسمیترمن هردو یکی هست باضافه اینکه اسمیترمن می خواهد یک سال مالیات را ساکن کند که به مفهوم بدهی بیشتر شهرداری خواهد بود . صرف نظر از سیاستهای اقتصادی فورد که کاهش هزینه ها و کاهش کارمندان شهرداری و اثرات ان بر جامعه ایرانی بطور فردی و گروهی ، که جای بحث های کارشناسی دارد ، انتخاب فورد که فساد مالی ندارد چهره سیاسی تورنتو و استان را دستخوش تغییرات جدی خواهد کرد .
عملکر د ضعیف میلر در دوران شهرداری اش ،بدهی 800 میلیون دلاری شهرداری ، جنگ سیاسی بین اتحادیه کارکنان شهرداری و شهردار که باعث شد میلربه بهانه اینده دخترانش نامزد دور سوم نشود ، رسوایی مالی یک میلیارد دلاری جورج اسمیترمن در وزارت بهداشت که وی را مجبور به استعفا کرده بود ، ضعف جو پانته لونی سوسیال دمکرات ( معاون میلر ) که هر گز نتوانست خود را از زیر سایه میلر بیرون بیاورد و علیرغم سابقه 29 ساله در رده سوم مسابقه قرار دارد ، همه دست به دست هم داده اند تا د ربرابر فورد محافظه کار که با شعار مالیات کمتر و هزینه کمتر ، حالت تدافعی قراربگیرند .
سعید سلطا نپور : اجازه بدهید با توجه به وقت شما ، مستقیم به سوالات بپردازیم
نظر شما راجع به مناظره برای کامیونیتی ایرانی کانادایی چه هست ؟
راب فورد : خوب بود . خیلی خوب بود . سوالات زیادی شد . من فکر می کنم کامیونیتی شما متوجه شد که من تنها کانیدایی هستم که می توانم هزینه های شهرداری را کنترل کنم .
سعید سلطانپور : شما در حال حاضر پیشتاز هستید ( سپتامبر 27) . در سال 2003 هم باربارا هال ( شهردار قبلی تورنتو – لیبرال ) دربرابر دیوید میلر تازه کار ( سوسیال دمکرات ) پیشتاز بود ولی با ورود رسانه ها به نفع میلر که از پشتیبانی اتحادیه های کارگری برخوردار بود ، شرایط در 3 هفته تغییر کرد . شما چه فکر می کنید ؟
راب فورد : من همیشه گفته ام ، آنچه مهم است روز دوشنبه 25 اکتبر است . اینکه نظر سنجی ها الان چه می گویند مهم نیست ، نظر مردم روز 25 اکتبر مشخص می شود که مهم است . تمرکز من در حال حاضر روی رای گیری در مراکزی که پشاپیش برای رای گیری در روز 5 اکتبر باز خواهند شد ، می باشد . من یک مبارزه انتخاباتی خوبی را پیش برده ام . مردم هم این را خوب می دانند که من جلوی ولخرجی های شهر داری را خواهم گرفت.
سعید سلطانپور: یکی از ایرانی ها پرسیده است شما که در کار تجارت ادم موفقی بوده اید چرا وارد عرصه سیاست شده اید که پراز چالش است ؟
راب فورد : اتفاقا به همین دلیل وارد سیاست شدم چون تجربه موفقی از تجارت دارم و به همین دلیل هم در شهرداری می توانم موفق بشوم. می توانم شهر را متحول کنم که زیر بدهی و مالیات قرار گرفته است .
سعید سلطانپور : تاکتیک " ترساندن " در خیلی جاها موفق بوده است ، آیا این تاکتیک بر شما و رای دهندگانی که هنوز تصمیم خود را نگرفته اند ، چه تاثیری می تواند داشته باشد ؟
راب فورد : من در مورد تیم ها ی انتخاباتی دیگران نظری ندارم زیرا بهترین تیم انتخاباتی را داریم . هزاران داوطلب از مردم می خواهند که به راب فورد برای شهرداری رای بدهند.
سعید سلطانپور :بسیاری از مردم به شما اعتماد کرده اند ، چه کار می کنی که آنها را ناامید نکنی ؟ از سویی تعدادی از محافظه کاران استانی و فدرال در کنار یکدیگر به نفع رقیب تو ( اسمیترمن ) قرار دارند ؟
راب فورد : برا ی من مهم نیست . آنها هر کاری را که می خواهند می توانندبکنند. سیاستمداران حق رای دارند و می توانند از هرکس که می خواهند حمایت کنند . من هم در سطح استانی و فدرال حامیان زیادی دارم . من نگرانی ام در مورد شهروندان تورنتواست . من بر سرحرفهای خود خواهم بود.
سعید سلطانپور : اصوالا انتخابات شهرداری ها ، حوصله بر وکم هیجا ن است ولی این بار به دلیل حضور شما ، داغ شده است .
راب فورد : تعداد کسانی که به من می گویند تا بحال در انتخابات شرکت نکرده ایم ، کم نیستند ولی می گویند بخاطر تو ، این بار رای می دهیم. آنها این دفعه به من اعتماد می کنند . آنها می دانند به کسی مانند اسمیتر من ، که یک میلیارد دلار در وزارت بهداشت را حیف و میل کرد ه است ، نمی توانند اعتماد کنند
سعید سلطانپور : اسمیترمن در مناظره کامیونیتی ایرانی گفت که وی به قرارداد با شرکت سامسونگ ( کره ) در مورد انرژی سبز افتخار می کند ، در حالیکه بنظر می اید این قرارداد 7 میلیارد دلاری بدون اعلام مناقصه بوده است . نظر شما چیست ؟
راب فورد : این هم یکی از آن قرارداد هائی است که تنها با یک شرکت بدون مناقصه بسته شده است . ما در شهرداری به هیچ وجه از این قراردادها با یک شرکت نخواهیم نداشت . من می خواهم بدانم که این یک میلیارد دلار مالیات ما چه شده است ؟
سعید سلطانپور: شهرداری تورنتو با بیش از 40 هزار کارمند ، یکی از بزرگترین سازمانهای کاناداهست ، شهردار هم اجازه اخراج حتی یک نفر را هم ندارد . آیا واقعا دریک موسسه به این وسعت می شود گفت که هیچ ادم بدی پیدا نمی شود ؟ چه کسی شهر را ادار ه می کند شهردار یا کارمندان شهرداری ؟
راب فورد : من اعتماد و احترام رای دهندگان را به عنوان شهردار را خواهم داشت و من در شهرداری مطمئن خواهم شد که همه کار می کنند و اگر کسی خوب کا رنکرد و جواب ارباب رجوع را نداد از وی توضیح خواهم خواست . اگر توضیح قانع کنند ه نباشد ، انوقت کس دیگری را جانشین وی خواهم کرد که جواب ارباب رجوع را بدهد.
سعید سلطانپور: یکی از مجموعه سازان ایرانی گفت که مجوز ساخت فاز دوم اپارتمانهای آنها ، نزدیک به یکسال طول کشیده است . در همان زمینی که ساختمان اولی درحال اتمام هست . در این شرایط بد اقتصادی ، چرا با سنگ اندازی ، جلوی ایجاد کار گرفته می شود . شما چه کار خواهید کرد ؟
راب فورد :
وقتی فورد شهردار شود ، جوازهای ساختمانی سروقت داده خواهد شد . من یک بازرگان هستم و حقوق کارمندان و کارگران را می پردازم . بنابر این بخوبی می دانم سروقت بودن و حقوق انها را دادن ،یعنی چه . وقت یعنی پول . برای کسانی که کسب و کار دارند این مسئله مهمی است . شما نمی توانید به کارمندی پول بدهید واو کار نکند . اگر شهرداری سروقت به ساختمان سازان ، جواز ندهد ، انها پول از دست می دهند و یکسال تلف می شود.
سعید سلطانپور:یک سوال دیگر از جامعه ما ، اقای رضا ابونبی می پرسد ، ایا شما مطمئن هستید که مالیات وضع شده بر زمین را لغو خواهید کرد ؟ آیا قول تو خالی نیست ؟
راب فورد : من مرد عمل هستم . آنچه را که در 10 سال گذشته در شهرداری گفته ام ، عمل کرده ام. با 2هزار دلار در سال هزینه من بوده است . با دو کارمند دفتر شهرداری خود م را گردانده ام د رحالی که به من می گفتند با 4 نفر کمتر ممکن نیست . من اینکار را کردم و شد.
سعید سلطانپور: شما چهره سیاسی شهر را عوض خواهید کرد .برخی می گویند شما ضد اقلیتها هستید ؟
راب فورد : این خیلی مسخره است. من نماینده منطقه ای (اتوبیکوک شمالی ) هستم که بیشترین تنوع قومی را دارد و من با 70% آرابرنده شده ام . پدر من یک پسر از مراکش را به فرزند خواندگی پذیرفته است .من 6 سالی است که برادر مسلمان دارم . بار دیگر می گویم این اتهامات بی پایه است .
سعید سلطانپور: همسایه کارخانه شما ، یک ایرانی هست
(دفتر راب فورد کنار یک شرکت پنجره سازی هست که صاحبان ان ایرانی تبار هستند و در مقاله ای در تورنتو استار چندین سال قبل ، نوشته بود که پنجره های پارلمان در اتاوا را طراحی و نصب کرده اند . )
راب فورد : بله ، داریوش را می گویید
سعید سلطانپور:
چه پیامی به جامعه ایرانی تورنتودارید ؟
راب فورد : من تنها از شما می خواهم که بیرون بیایید و رای بدهید . ایرانی ها سخت کوش و خانواده مبنا می باشند . خانواده برای آنها خیلی مهم است . انها باهوش هستند و برای شهر تورنتو و کانادا کارهای زیادی کرده اند . من مطمئن هستم که آنها تصمیم درستی خواهند گرفت و به من رای خواهند داد.
سعید سلطانپور: با تشکر از وقت شما . می دانم که روز یکشنبه 17 اکتبر با کامیونیتی ما دیداری خواهیدداشت .
راب فورد: بله . انجا شما را می بینم.

با تشکر از جمشید باقر زاده و آدرین ( مدیر برنامه های فورد ) که این مصاحبه را برای ما ممکن ساختند.

Sunday, September 26, 2010

یادداشتی بر مصاحبه نیک اهنگ با خانم زهرا رهنورد .


سعید سلطانپور

با سلام
براستی اقای نیک آهنگ به دلیل امضا بیانیه روزنامه نگاران به احمدی نژاد و اعتراضی که از سوی برخی صورت گرفته است گله مند است بر چه اساس تاریخی به خان زهرا رهنورد می گوید
:"
“چرا سخن گفتن از وقایع دهه ۶۰ این قدر سخت است؟ قابل درک است که یک گروه با عملیات تروریستی خود فضا را مخدوش کرده بود، اما آیا می‌توان اسرای یک گروه را به این راحتی در تابستان سال ۶۷ سر به نیست کرد؟ "


این مجاهدین خلق نبودند که برروی 500 هزارنفری که در روز 30 خرداد به اعتراض به کودتای حزب جمهوری اسلامی به رهبری اقای خمینی علیه بنی صدر رئیس جمهوری که می خواست جنگ را بدرخواست اتحادیه کشورهای اسلامی تمام کند ، آتش گشودند. جمعیتی که با نسبت جمعیت 30 میلیونی ان روزهای ایران ، و حضور تعدا د بی شماران نیروی جوان ، کیفی تر و لی کم تجربه تر از راه پیمائی سکوت 26 خرداد تهران بود. در مسیر طالقانی – ثریا – خیابان انقلاب – میدان فردوسی هزاران نفر از بالکن ها و پنجره ها ، کف زنان گل و کاغذ بر روی جمعیتی که هر لحظه به ان اضافه می شد و شعار می داد.
حزبی ها( حزب جمهوری اسلامی وچماقداران وابسته به آن ) کوشن تو سوراخ موشن " - بهشتی رجائی خلق اومده کجائید ؟ ، می پاشید . بی شماران اشک بر چشم داشتند که صحنه باشکوهی را که جو اختناقی را که خمینی بواسطه هدیه ای که صدام به وی داده بود ( یعنی جنگ ) شکسته شده است، رابه چشم می دیدند . جنگی که نعمت بود زیرا در صدای کلوله ها د رجبهه ها می شد و باید ، دگر اندیشان را باگلوله و طنا ب اعدام ، تسویه فیزیکی کرد .
خمینی شاید تنها فرمانده جنکی در تاریخ باشد که هیچکاه خود نه تیراندازی کرده بود و نه میدان جنگ را از نزدیک دیده بود. غافل از اینکه لحضاتی بعد در میدان فردوسی تهران در ساعت 5:10 بعدا زظهر ، این نیروهای کمیته و سپاه بودند که روی مردم غیر مسلحی آتش گشودند و تعدادی را کشته و زخمی کردندو بسیاری را دستگیر کردند.
.
همان شب 30 خرداد ، تعدادی بالغ 22 نفر از جوانانی را که اتهام برخی از انها نگفتن اسمشان بود ، به جرم محاربه در اوین اعدام شدند . روزنامه های کیهان واطلاعات با افتخار در صفحه اول با عکس تیرباران شدگان ، انرا اعلام کردند . .

آقای نیک آهنگ عزیز

لطفا برای یک مصاحبه با خانم رهنورد که مواضعشان هم خوب هست ، در حالیکه در نعمت امنیت در کانادا بسر می برید ، لجن به روی جوانان مسلمان و کم تجربه سیاسی را که نیتشان عدالت اجتماعی وآزادی برای همه ( در سطح دانش خود در ان دوران ) بود نپاشید. فکر می کنید آن نوجوانان و جوانان (که بهر حال ازادی نسبی اش از دیگر دوران نظام ولایی بهتر بود) زندگی را دوست نداشتند .آیا عاشق همرزم خود و یا دختر و یا پسر همسایه و یا همکلاسی شان نبودند ؟ آیا آن جوانان دلشان برای دفاع از میهن شان نمی تپید .؟
جوانان شجاعی که مثالشان را هر چه بیشتر می گذرد کمتر ، مشاهده می کنیم . چوانانی که برای اصلشان که مردم بود ( درست و یا غلط ) براحتی مسله جانشان را حل کرده بودند. .

مجاهدین اولین ترور را 7 روز بعد با انفجار حزب جمهوری انجام دادند . اشتباه مجاهدینی که در ان دوران نه تنها به هیج دولت خارجی و استعماری وابسته نبودند بلکه علیه نفوذ انها نیز تلاش می کردند، این بودکه کم تجربه سیاسی بودند و معادلات سیاست بین المللی را نمی دانستنند . معادلاتی را که حاکمان کنونی و احمدی نژاد بخوبی می دانند و بازی می کنند . آنها وارد بازی باختی شدند که جناح حاکم خمینی - رفسنجانی - لاجوردی و بهشتی -رجائی برای آنها خواب دیده بود.


بهزاد نبوی سخنگوی دولت در اواسط تیر 60 در تلویزیون اعلام کرد " اگر اینها را نمی کشتیم همه جارا می گرفتند و مار ا سرنگون می کردند " در ان روز هیچ مجاهدی و هیج تظاهر کنند ه ای اسلحه گرم نداشت و یک گلوله هم از میان جمعیت که خیابان انقلاب تا خیابان ثریا و طالقانی شلیک نشد.
البته ما الان که بهزادنبوی در زندان هست ، خوشحال نیستیم . از اینکه همسرشان را همین چند روز پیش ممنوع الخروج کردند ، و هنوز جائی درج نشده است ، نیز خوشحال نیستیم .
.
این که بعدا رجوی ، ضد مردم شد و با رفتن به عراق خود از جنس قدرت و حاکمیت شد و به کارهای نظامی جدای از مردم دست زد رانباید با 30 خرداد که اغاز کشتار مخالفان وتسویه حساب همه کسانی بود که در انقلاب سهم داشتند ولی نگران انحصار طلبی روحانیون بودند ( نگرانی که گذشت زمان درستی انرا برای شما و دیگر دوستانتان که در کنار حاکمیت ماندند (بدلیل ندانستن واقعیت و یا منافع مالی شخصی و یا علاقه به اقای خمینی) ثابت کرده است، یکی دانست .
.
و اما یک نکته در مورد آقای میر حسین موسوی که از نظر فساد مالی یکی از سالم ترین ها ی نظام بود. .
مرحوم احمد شاملو زمانی عضو جوانان طرفدار فاشیستهای المان بود . وی بعدا اعلام کرد که اشتباه کرد ه است. .
عموما مردم در دنیا ، کسی را که بدترین جنایات را کرده باشد ،ولی به اشتباه خود اعتراف کند ، می بخشند ولی تاریخ قضاوت خود را خواهدکرد . دیگر کسی از شاملو د راین مورد نپرسید . و تاریخ هم قضاوت خود را کرده است .
در طول تاریخ بسیار ی ا زکسانی که خون مردم بی گناه را ریخته اند ، هیچگاه محاکمه نشده اند و لی دربرابر تاریخ هرگز تبرئه نشده اند و پرونده شان همچنان باز است .

اگر بپذیریم که آقای موسوی در ان زمان 67 نمیدانسته اند که چه جنایتی شده است ، حالاکه ایشان می دانند چه جنایتی شده است . ندانستن دلیل بر تبرئه سیاستمداری نخواهد بود.
اقای موسوی و کروبی مقاومتشان و د رکنار مردم ایران د ریکی از سخت ترین شرایط ، قابل تقدیر هست و شکی ندارم که نه مخالفان و نه مبارازان مردم ایران و نه تاریخ آنرا فراموش نخواهند کرد .

اینکه چه کسی دستور داده است به جای خود ، در دوران ازادی و استقلال قوه قضایئه بررسی خواهد شد .
وقتی لاجوردی از دادستانی و ریاست زندان اوین بدلیل پافشاری های مرحوم آیت الله منتظری ، برکنار شد ، تعداد حدود 400 نفر زیر اعدام بودند که برخی از انان تواب شده بودند و حتی در دستگیری ها ی همرزمانشان ، همکاری صادقانه کرده بودند و بازجویی هم که توام با شکنجه بود را انجام می دادند . رازینی بجای وی داد ستان شد و همان شب همه را اعدام کرد . لاجوردی بر برخی از انان منجمله کسی که حداقل 60 نفر را د ر تورهای خیابانی دستگیر کرده بود گریست و ا زانان به عنوان شهید یاد کرد .
لاجوردی در عملیاتی ترور شد ولی ایا در نزد تاریخ و مردم تبرئه شده است. ؟

رازینی ثابت کرد که مشکل ریختن خون اولین بی گناهان هست اگر اعتراضی صورت نگیرد ، عادت می شود.
دوران سیاه 60و 67 و زندان کهریزک تا زمانی که محکوم نشوند ، این اعمال ادامه پیدا می کند زیرا هم مقتول بحد کافی پیدا می شود و هم قاتل در حد رفع نیاز.


من در تعجبم از دوستان روزنامه نگاری که خبرنگاران غربی را بدلیل نپرسیدن سوالات جدی تر از احمدی نژاد مورد سرزنش قرار می دهند و لی خودشان ، سوال جدی نمی کنند. براستی خانم زهرا رهنورد – موسوی و کروبی نمی دانند چه خبر بوده است پس چرا این دوستان خود را به کوجه علی چپ می زنند .؟


احمدی نژاد هم انقدر باید سرزنش شود و مسول هست که جزئی از نظامی هست که حقوق مدنی شهروندان ایرانی را نقض می کنند والا چرا باید وی مسول همه نقض حقوق شهروندان و کشته شدگان باشد مگر در 18 تیر در دوران اقای خاتمی کسی کشته نشد . صدها نفر دستگیر شدند و حتما هم کسانی کشته شده اند که کسی باخبرنشده است پس چرا خاتمی را مسول ان دستگیر ی ها نمی دانیم. خون این کشته شده ها ی جنبش سبز با 18 تیر تفاوت دارد ؟
اگر احمدی نژاد سر کار هست ، انرا در احمدی نژاد تنها نجویید . بد نیست نگاهی به عمده رسانه های خارج از کشور در ازادی بدون سانسوربیندازید تا با انحصار طلبی را که یکی از بلاهای سرطانی جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران از دیر باز بوده است ، آشنا شوید .
.
وظیفه ما هست که در کنار مردم ایران ، از جنبیش سبز ورهبران فعلی آنها حمایت کنیم ولی این دلیل نمی شد که تجارب عمیقی و زخمی بزرگ را بر قلبمان فراموش کنیم و عملکرد انها را نقد نکنیم ، در این صورت ابلهی بیش نخواهیم بود. اشتباه 57 را نباید تکرار کرد باید نقدها را کرد و حرفها را زد . اینکه اکثریت مردم چه زمانی خود پی به حقایق می برند نیاز به زمان دارد . صبر لازم هست .


تفاوت عمده جنبش اخیر با جنبش آزادی خواهی قبل از سرکوب دهه 60 در این هست ، که
بسیار ی از نیروهای عمده سیاسی آن دوران ، بدرستی قدرت طلبی و انحصار طلبیروحانیون حاکم را تحلیل کرده بودند ولی بدرستی و خوبی جنبش سبز از قدرت تحلیل جهانی و ابزارهای اطلاع رسانی امروزه برخوردار نبودند . به همین دلیل هم نتوانستند راهکار های مبارزه غیر خشونت آمیز با انحصار طلبی و نفوذ و قدرت تاریخی روحانیت را بدرستی تحلیل و تبیین کنند.

سپتامبر 2010- 26-

Thursday, August 19, 2010



گفت و گوی سعید سلطانپور با جاستین تردو نماینده لیبرال مجلس
و فرزند " پیر تردو " نخست وزیر فقید کانادا


تورنتو –

جاستین ترودونماینده لیبرال مجلس از مونترال ؛ چند سالی هست که وارد سیاست شده است . جاستین در سال 2006 در جریان انتخابات رهبری حزب لیبرال در کنار جرالد کندی ( های پارک – تورنتو ) ایستاد و لی با کنار رفتن کندی ، به استفتن دیان رای داد. وی در میان تعجب دست اندرکاران سیاسی در سال 2007 واردسیاست شد. وی دارای همسر و دو فرزند هست . جاستین 39 ساله ، خوش چهره و خوش نام به اعتبار پدری، نه تنها بسیاری از درها برایش باز شده است بلکه با توجه مشکلات حل نشده لیبرال ها ، جاستین درهای بسته زیادی رای دهندگان را برای لیبرال ها خواهد گشود. جاستین تردو از ستارگان حزب لیبرال و کانادا خواهد بود. در تور اتوبوس مایکل ایگناتیف در تابستان امسال ، ایگناتیف در مونترال سخنرانی برای اقلیتهای قومی داشت و به گفته رسانه ها ، بیشتر دوربین ها بر روی تردو بود تا ایگناتیف .

تردو بسیار محجوب هست و بنابر گزارشات برای سخنرانی هایش دستمزد 10 هزار دلاری می گیرد. دو بار مصاحبه با تردو ، به دلیل ضرورت حضور نمایندگان لیبرال در مجلس برای رای اعتماد به دولت ، به تعویق افتاده بود تا اینکه تردو در سفرش به تورنتو دیداری برای مصاحبه در هتلی در دان تاون ترتیب داد . با توجه به نقش ترودو در حزب لیبرال ، به عنوان مسول جوانان و نیز اقلیتهای قومی ، همراه با دوتن از فعالین اجتماعی سیاسی کامیونیتی ایرانی اقای مهندس احمد تبریزی رئیس هیئت مدیره بنیاد پریا– جمشید باقر زاده از بنیاد فروردین و ارشیا تبریزی وکیل جوان که اتفاقا شب قبلش در مهمانی " تی وی انتاریو " ، تردو در مورد مصاحبه و کامیونیتی ایرانی گپی داشته بود ، دیداری خودمانی با تردو داشتیم . متن زیر ، گفت و گوی نیم ساعته من با جاستین تردو در مورد مسائل کانادا و کامیونینی ایرانی هست که با هم می خوانیم . در اینجا لازم می دانم از دوست خوب و کارگردانم محمد رضا تبریزی که فیلم برداری این دیدار را به عهده گرفت تشکر کنم . .



سعید سلطانپور:
با تشکر از شما که این وقت را به ما دادید
جاستین ترودو : این مایه خرسندی من هست

سعید سلطانپور:

اجازه بدهید مستقیم سوالات را مطرح کنم .
به عنوان فرزند یک پدر بزرگ ، نخست وزیر موفق و تاثیرگذار ، توقعات مردم از شما بالا ست ؟ این انتظارچه تاثیری بر عملکرد شما دارد ؟

جاستین ترودو :
بله مردم از ما توقعاتی دارند .برخی من را بدلیل پدرم دوست دارند و برخی هم من را بدلیل پدرم دوست ندارند . یکی از اهداف من این است که تلاش کنم مردم مرا به خاطر خودم ارزیابی کنند. من از خودم انتظارات زیادی دارم و نگرانی زیادی هم در مورد آینده ندارم.


پدرم به ما ( فرزندانش ) اصول کانادائی بودن را یاد داده است . با گذشت

30 سال بعد از اینکه پدرم ، نخست وزیر ی را ترک کرده است ، هر سیاستمدار کانادائی نگران گذشته نیست بلکه نگران آینده کانادا هست . کانادائی که ارزشها و اصولش را پدرم به ارث گذاشته است . این اساس زندگی سیاسی من هست .


سعید سلطانپور:

در تمامی دنیا ، سیاستمداران مخالف و موافق دارند. . ولی مردم سیاستمداران راکه برایشان کار می کنند احترام می گذارندحتی اگر ایدئولوژی مخالف انان داشته باشند.
جاستین ترودو : بله

سعید سلطانپور:

به عنوان یک اقلیت کانادائی سیاست پدر شما را بیشتر انسانی می بینم تا سیاست کانادا که هارپر دنبال کرده است . هارپر ، کانادا را دو قطبی کرده است و در بین ملت ، تفرقه ایجاد شده است .


جاستین ترودو :
سیاست تفرقه سیاست موثری برای به قدرت رسید ن هست . شما می توانید با تقسیم جامعه به نخست وزیری برسید. هارپر با این سیاست به قدرت رسید. مشکل این سیاست در این هست که شما کانادا رادوقطبی می کنید و خیلی مشکل خواهد بود که به عنوان یک ملت ، بتوانیم مشکلات آینده را حل کنیم. سیاست دنباله روی از آمریکا . سیاستی که مردم کشور مان را بشدت از یکدیگر جدا میکند . کانادا کشور تفاوت ها هست . قدرت ما ( کانادا ) در تکثر ان هست نه در جدائی مان . هارپر اینر متوجه نمی شود.
. ما قدرتمان در تفاوت هایما ن هست . سیاست مسولانه یعنی توانائی کار با یکدیگر و تحقق رویا هایمان در کنار یکدیگر.


سعید سلطانپور:
محافظه کاران هم دریافته اند که اقلیتها منجمله ایرانی ها نقشی در اداره کشور باید داشته باشندو رای ما برای انتخاب شدن آنها مهم هست . بنابر این تلاشهای زیادی برای رسیدن به کامیونیتی ها منجمله کامیونتیتی ما کرده اند. ؟این د رحالی است که مایکل ایگناتیف رهبر حزب لیبرال تنها رهبر سیاسی حاضر کانادا هست که از ایران بازدید کرده است و شناخت خوبی نسبت به ایران و ایرانی ها دارد . قبل از جنبش دموکراسی خواهانه مردم ایران در حوادث بعد از انتخابات سیاستمداران تحلیل درستی از ایران نداشتند . سیاست حزب لیبرا ل در رسیدن به کامیونتتی ایرانی و اقیلت ها چیست ؟


جاستین ترودو :
تا قبل از این حوادث ، با توجه به سیاستها ی دولت بویژه احمدی نژاد،افکار عمومی د رمورد ایران و پرشین کامیونتیتی بشدت دوقطبی بود . اما واقعیت این است که ایرانیان چه در این جا و چه در ایران ، تحصیلکرده هستند و به نقش خود در دنیا اگاه هستند . انها می دانند که توسط رژیم بخصوص دولت احمدی نژاد به خوبی نمایندگی نمی شوند.
خیلی مهم است که کانادا می تواند تاثیرات مثبتی بر سیاست جهانی داشته باشد . قدرت کا نادا ، در تکثر آن هست مثلا با رسیدن به کامیونیتی ایرانی می شود، ان منطقه ( خاورمیانه ) راکه پیچیده هست را بهتر شناخت .


بجای اینکه به کامیونیتی با وعده ساختن یک مرکز ، رای خرید ، بهتر است که بجای خریدن رای ها به کامیونینی ها نزدیک شد و از نزدیک در مورد اداره کشور و نحوه روابط بین المللی کانادا درارتباط بو د .


سعید سلطانپور:
پیر ترودو اجازه ورود بیش از 5 هزار آسیائی مقیم اوگاندا را که توسط دیکتاتور "عیدی امین " در سال1972 در ظرف 24 ساعت اخراج و یا تهدید به مرگ شده بودندرا صادر کرد . این در حالی است که بسیاری از روشنفکران و فعالان و مخالفان بعد ازحوادث اخیر ، می خواهند ایران را تر ک کنند، ولی کمتر کمکی از سوی دولت کانادابه آنهاشده است . هر چند سفارت کانادا در تهران کمی سخت گیری ها را کم کرده است که جای تشکر دارد . چرا دولت کانادا تسهیلات بیشتری برای این عده فراهم نمی کند . ؟


جاستین ترودو :

نگاه به حضور کامیونیتی اسماعیلیه ، موفقیت انان و توزیع خدماتشان به کانادا نشان می دهد که تصمیم درستی بوده است . این خیلی مثبت هست.

در مورد زلزله هائیتی ببینید ، کامیونیتی هاییتی کانادا، خواستار حضور بچه هایی که یتیم شده بودند به کانادا شده اند که با بی اعتنائی محافظه کاران روبر و شده است . محافظه کاران حاضر نشدند قوانین را شل تر کنند. سیاست آنها ، نشانه ای از بازبودن و خوش بینی نسبت به کامیونیتی ها نیست .



سعید سلطانپور:
یک منبع در وزارت امور خارجه کانادا به من گفت که وزارت امور خارجه فاقد عمل هست .
قبل از هارپر ، کانادا کمترمناقع سیاسی در جهان و خاورمیانه داشته است . بدلیل حضور میلیونها مهاجر از سراسر دنیاما می توانیم رهبری دنیا را در تحقق صلح جهانی داشته باشیم ، نقشی که سوید چندین سال قبل داشت هر چند
سوئد که یکی از موثرترین کشورهای اروپا بود بعد از اتحادیه اروپا نقش خود را از دست داده است .


جاستین ترودو :
سیاست خارجی کانادا ، یکی از نگرانی ها ی اصلی من هست
دیپلمات های کانادائی و وزارت امور خارجه کانادا همیشه مورد احترام جهانی بوده است برای اینکه ما جانبداری نمی کردیم بلکه بر اساس اصولی مانند شفاف سازی و حقوق بشر عمل می کردیم.
این دولت بیشتر مواضع جانبدارانه می گیرد وخیلی نگران کننده هست زیرا دیپلمات های مار ا کم اثر می کند. .
با پیروی از ایدیولوژی خاص نمی شود کانادا ر ادر دنیا نمایندگی کرد.

سعید سلطانپور:
تعدا د زیادی به عنوان مهاجر به کانادا می آیند برخی با چند صد هزار دلا ر مهاجرت کانادا را کسب می کنند. در این میان بسیار کسانی که در نقض حقوق شهروندان ایرانی ، نقش مستقیم داشته اند ، حضور دارند.
بر اساس گزارشاتی سه تن از فرزندان مصطفی محمد نجار ( وزیر کشور احمدی نژآد ) از فرماندها ن سپاه ، د رونکور کانادا هستند.
چگونه می توان از مهاجرت کسانی که حقوق بشر را نقض می کنند به کانادا جلوگیری کرد. شما چه کمکی می توانید بکنید ؟


جاستین ترودو :
این نشان می دهدکه هارپر بایستی سپاه پاسداران رابه لیست تروریستی اضافه می کرد. حزب لیبرال معتقد هست که مانند اوباما باید در مورد سپاه عمل کرد و نباید مورد قبول باشند.

سعید سلطانپور:

اما دولت کانادا ، روش دوگانه ای در مورد لیست تروریستی دارد ، تروریست های خوب و بد ، که البته د ر حال حاضر به ان نمی پردازم .

جاستین ترودو : بله می دانم. من در مورد ان می دانم .





سعید سلطانپور:
لیبرال ها فرصت بدست گرفتن قدرت را از دست دادند . در مصاحبه ای با ایگناتیف در اوریل 2009 به من گفت مردم کانادا ، انتخابات نمی خواهند . بنظر من مردم در مجموع ازجزئیات سیاست اطلاع چندانی ندارند و در درازمدت قدرت تشخیص خوب را دارند . چگونه مردم به شما اعتماد کنند ؟

جاستین ترودو :
ما د رحال حاضر دنبال انتخابات نیستیم .
د رحال حاضر مردم کانادا خواهان انتخابات نیستند. انها می خواهند که ما اپوزیسیون قدرتمندی باشیم وقتی زمان ان برسد . مردم به ما اعتماد خواهند کرد. ما باید وحدت درونی و اعتماد مان را به مردم نشان بدهیم تا انها به ما در زمان انتخابات اعتماد کنند.
کانادای ها حتی در زمانی که هارپر مجلس را بست علیرغم اعتراضاتشان ، مایل به تغییر نبودند .
مسولیت ما ایجاد یک جانشین قابل اعتماد هست . مردم می خواهند بدانند که ما توانائی حکومت را داریم و آلترناتیو موثری هستیم .

سعید سلطانپور:
ولی بنطر من لیبرال ها هیچ برنامه منسجمی ندارند . شما در مقابل دولت ،واکنشی عمل می کنید . مردم برنامه می خواهند نه عکس العمل . نظر شما چیست ؟

جاستین ترودو :
مادر موقعیت عکس العملی قرار داشتیم و واکنشی عمل کرده ایم . ولی در چند ماه گذشته ما 22 تا میز گرد داشتیم . ما کنفرانسی در مونترال دراین زمینه د ا شتیم که ایده های مختلف را شنیدیم تا بتوانیم انها را برنامه ریزی کنیم . در زمینه های جوانان – چند قرهنگی ، اقتصاد ،جرم - بهداشت ، ما در حال تولید ایده هستیم .
ما در حال جمع بندی برای برنامه مدون هستیم .
ما 7 سال دیگر ، 150 مین سال تاسیس حزب لیبرال را جشن خواهیم گرفت ما باید بدانیم که دید گاه لیبرال چه هست ؟ د رکجا ایستاده ایم ؟ چه می خواهیم و برای چه اصولی مبارزه می کنیم .
من موافقم که باید کارزیادی انجام بدهیم تا با مردم ارتباط بیشتری برقرارکنیم .

سعید سلطانپور:

شما گفتید ، مردم آمادگی شرکت در انتخابات را ندارند .شما فکر می کنید "پیر ترودو " وقتی که "حقوق بشر کانادا " را ارائه کر د ایا مردم آمادگی انرا داشتند ؟ اصولی که افتخار هر کانادائی هست .

جاستین ترودو :
پدرم در سال 1981-82 این لایحه را به مجلس برد و تصویب شد .
در ان سال 5/2 سال وقت تا انتخابات بود . مردم بطور کلی روی صلاحیت حزب و جانشین ان نظر می دهند . ما اصول اولیه کلی را داریم ولی در مورد اینکه توانسته باشیم با مردم در لایه ها ی مختلف مردم در کشور رسیده باشیم ، زمان زیادی طول می کشد.

سعید سلطانپور
ولی ان زمان ها اینترنت نبود.



سعید سلطانپور:
دولت کانادا از اعتراضات مخالفان دولتها درگرجستان – لبنان و جاهای دیگر که درخیابانها چادر زده بودند ، حماییت کرده است ، فکر نمی کنید اگر استفن دیان ( رهبر قبلی ) بعد ازبستن مجلس در جلوی مقر فرماندار کل کانادا چادر زدده بود ، الان شما ( لیبرال ها ) اوسط مردم در قدرت بودید .؟



جاستین ترودو :
متاسفانه این سیستم در کانادا کار نمی کند . ما تظاهرا ت بزرگی در اتاوا و دیگر شهر ها داشتیم . ( کریسمس 2009 ) ، این بار هم در فیس بوک و تظاهرات محدود تر ، این دولت اهمیتی به این اعتراضات نمی دهد . برپائی چادر، تغییر عمده ای ایجاد نمی کرد.



سعید : با احترام به دموکراسی در کانادا ، واقعا چه تفاوتی بین دیکتاتوری در ایران با عملکرد هارپر که دو بار مجلس را می بندد ،دارد در حالیکه مردم برای چند ماه هیچ نمایندگی در نظارت بر دولت نداشتند ؟.

چاستین تردو:
این سوالی است که بسیاری از هارپر می کنند. ما به دموکراسی در کانادا افتخار می کنیم . هارپر، با سیستم بازی می کند و ه رکاری م یکند تا در قدرت باقی بماند که برای یک نخست وزیر خوب نیست . ما می خواهیم مطمئن شویم وقتی انتخابات شد این آخرین انتخابات ، هارپر باشد و ما جانشین وی شویم.

سعید سلطانپور:

شما چند مدتی است که مسول جوانان حزب لیبرال شده اید ، با راب اولیفانت ( نماینده تورنتو ) صحبت می کردم می گفت هر زندانی 11000 هزار دلار هزینه سالانه دارد . آیا اگر دولت درصد کمی از این پول را برای برنامه های فوق برنامه برای جلو گیری از مجرم شدن خرج کند ، بازده بهتری ندارد . شما ایده های خوبی در مورد جوانان دارید لطفا در این مورد توضیح بدهید .

جاستین تردو:

در سخنرانی بازگشائی مجلس هیچ حرفی در مورد جوانان زده نشد مگر اینکه اگر انها قانون شکنی کنند زمان بیشتری را در زندان خواهند ماند . این برا ی ما نا امید کنند ه بود. جوانان ، اینده کشور و رهبران ایند ه هستند و هزینه ها ی هست که ضروری می باشد شما با هر پلیس و یا مددکار اجتماعی و یا نوجوانان خلافکار صحبت کنید ، می گویند بجای اینکه پول بیشتری برای ساختن زندانها هزینه کنید ، این پولها را صرف ساختن استادیوم فوتبال ، مدکاران اجتماعی و معلمان هزینه کنید تا جوانان وقتشان رابهتر صرف کنند. به جوانان باید راه درست را نشان داد و روی انها باید سرمایه گذاری کرد .
ما در قرنی زندگی می کنیم که باید مسائل بسیار ی را در صحنه جهانی برای جوانان ، پاسخ داد. ینم
ما باید
ما سیاستمداران ، باید در 20 -30 سال باید سیاست های دراز مدتی را برنامه ریزی کنیم و این میسر نیست الا با گوش دادن به خود جوانان .


سعید سلطانپور
این جوانان حتی بچه های کشور و آیندگان ما هستند . ما وقتی که مدل همسایه جنوبی مان ( امریکا ) را می بینیم که زندان انداختن مجرمین نتیجه جدی نداشته است . از سوی دیگر ایران یکی از کشورهایی هست که مجرمان موادمخدر را اعدام می کند و لی عملا از تعداد معتادان و مجرمان کاسته نشده است بلکه بیشتر شده است .



جاستین ترودو
اگر مجازات سنگین راه حل اصولی بود که الان باید دیترویت و لس انجلس امن ترین شهرهای آمریکا ی شمالی بودند . . اینکه محافظه کاران از مجازات ها ی سنگین می گویند قصدشان کسب رای هست . مردم ممکن است از شنیدن این خبر ها خوشحال شوند که ما مجرمین را به زندانهای سنگین محکوم می کنیم . ولی در عمل اینگونه نیست . ماباید اطمنیان داشته باشم که مجازات سنگین تر ، نتبجه بهتری برای چامعه داشته باشد .
ما مجرم کمتر و بالطبع قریانی کمتری می خواهیم .
برای این کار باید هوشمندانه عمل کرد نه اینکه سخت گیری نکنیم . باید راهکارهای جلوگیری از ارتکاب جرم را گسترش بدهیم و برنامه های فوق العاده برای جوانان درست کنیم تا امید به اینده داشته باشند.
. ما نباید کار ی کنیم که جوانان برای گذران زندگی مجبور به خلاف شوند.


سعید سلطانپور
اجازه بدهید یک سوال خصوصی بکنم
فیدل کاسترو در کودکی ، شما و یا برادر تا ن را وقتی روی پای خود می نشاند می گفت میشکا (خرس – به زبان روسی ) . رابطه شما با فیدل در حال حاضر چه گونه هست ؟

جاستین تردو:
فیدل کاسترو به بردار کوچکم میشل می گفت.
من در مراسم تشییع جنازه پدرم ، کاسترو را ملاقات کردم . پدرم طرفدار سرسخت رابطه با کوبا بود . همچنان این رابطه وجود دارد و ما می توانیم به این رابطه مغرور باشیم.
ما نشان می دهیم که با آمریکا متفاوت هستیم . ما باید یک سیاست موازنه مثبت با کوبا در برابر سلطه جویی ( امپریالیزم ) امریکائی. داشته باشیم . این نقش خیلی مهم است .و دوست دارم که انرا ادامه بدهیم .


سعید سعید سلطانپور:
شما کامیونیتی ایرانی کانادایی را چگونه می بنید و چه انتظاراتی از ما دارید ؟


جاستین ترودو:

اول از همه کامیونیتی ایرانی کانادایی باید یک کانادائی خوبی باشید که شما هرروز ه انرا در تلاش سخت تان و خدمات به کانادا ،نشان می دهید . رادیکال و دوقطبی نباشید.
این کشور موقعیت فوق العاده ای در اختیار همه می گذاردکه با هم یک ملتی شویم .
کامیونیتی ایرانی کانادائی سیاست را به عنوان یک معامله نبینید . محافظه کاران تخصص زیادی در قول دادن دارند. محافظه کاران برای ایجاد وحدت کامیونیتی ها قدم برنمی دارند. ما باید به عنوان یک کشور بینیم که ا باید تفاوت ها رابرای قوت خودمان استفاده کینم . تعدد قومی باعث قوت کانادا هست .
کانادا وقتی قوی هست که کامیونیتی هایی مانند ایرانیها مشارکت سیاسی داشته باشند.


سعید سلطانپور:
بنظر من شما صدای عقلانی و وحدت در لیبرال ها هستید .

برای شما آروزی موفقیت در خدمت به حزب و کانادا دارم و امیدوارم که دولت پاسخگو و شفاف داشته باشید.
جاستن ترودو:
متشکرم


نوار این مصاحبه را می توانیددر سایت یویتوب ملاحظه نمایئد
www.youtube.com/glassceilingtv

Tuesday, March 09, 2010

ماه اسفند ،ماه مصدق

ماه اسفند ،ماه مصدق

مصدق با ایمان به راه آزادی و اسثقلال کشور و مردمش سعی کرد همه زندگی خود و حتی خانواده اش را قربانی آن کند




مصدق بت نیست نشانه است نشانی که نشان میدهد اجنبی را از دخالت در کشور محروم کرد و منابع کشور را ملی و دست آنها را از غارت آن کوتاه کرد.استعمار و نوکرانش با تحقیر مردم ما علنا اعلام میکرد که ایرانیان عرضه ساختن لولنگ را هم ندارند

او در 28 ماه حکومت خود ثابت کرد که مردم ایران هم مثل بقیه انسانها شعور و شرف و لیاقت دارند که کشور خود را اداره و به پیشرفت برسانند




افسوس استعمار به کمک وطن فروشان داخلی که با توطئه های گوناگون میخواستند دوباره ایران را در

اختیار خود بگیرند (از نخریدن نفت ایران و توفیف کشتیهای نفتی اجاره ای و شکایت به دادگاه لاهه و سازمان ملل و کشیدن نقشه برای کشتن او توسط ارازل و اوباش با تایید کاشانی و حمله به خانه اش تا کودتاهای مختلف ...) بالاخره با کنار هم قرار گرفتن استعمار و عوامل داخلی از شخص محمد رضا پهلوی گرفته تا کاشانی و چماقدارانش با علم کردن پرچم ملی علیه منافع ملی و حکومت مستقل و آزاد و مردمسالار کشور را سرنگون کرده و شبهه تاریک استبداد را بر جامعه متمدن ایران که کوروش از بنیانگذاران حقوق بشر آن بوده به زندان و شکنجه آزادیخواهان وطن پرست مبدل ساختند. ولی طولی نکشید که مردم وطنپرست ایران این دست نشانده اجنبی را برای همیشه رسوا و آواره دنیا کردند تا درسی باشد برای وطن فروشان و استعماگران




اما افسوس مردم ما با نابودی استعمار و نوکران وطنفروش آنها،ضلع سوم این مثلث شوم را که با همراه شدن با انقلاب مردم و شعار آزادیخواهانه استقلال و آزادی و حکومت جمع مردم (جمهوری) وقتی به قدرت رسیدند ماهییت ضد ملی و آزادیخواهانه و جمهوری خود را نشان دادند و بجای آن خواستهای انقلاب ، زندان و شکنجه و کشور را هر روز در تهدید اجنی و بجای جمهوری ولایت یا سلطنت آخوند یعنی همان دیکتاتوری رژیم پهلوی ولی شکلش تغییر کرده بر مردم تحمیل کردند




مردم ایران دوباره بعد از 30 سال، بپا خواستند و میخواند ضلع دیگر دشمنان مردم وکشور یعنی حکومت مطلقه فقیه را نابود کنند که از شر آقا بالاسر نجات و کشور خود را خود اداره کنند و میزان رای خود بدانند نه شیخ و نه شاه و نه هیچ دیکتاتور دیگری




ولی انگار دیکتاتوری دست از سر مردم بر نمیدارد، طرفداران حکومت کودتاگر پهلوی علیه دموکراسی مردم ایران به کمک (سی آی ای) دوباره بکمک آنها با پرچم ملی که در ساال 1332 حکومت ملی ما را سرنگون کردند خود را دمکرات و وطنپرست معرفی میکنند مگر میشود کسانی که حکومت ملی مصدق که دست اجنبی را از غارت مملکتش کوتا کرده با آنهای که با سرنگونی او اجنبی را برگرداندند وطنپرست خواند؟




چطور میشود پرچم ملی دست آنهای باشد که هنوز دنبال دیکتاتوری دست نشانده اجنبی هستند؟


آیا مردم ما ، فریب کودتاگران علیه دمکراسی را خواهند خورد که حتی آمریکا بخاطر آن از مردم ایران عذرخواهی کرده وگفته: بیش از نیم قرن مردم ایران را از دموکراسی محروم کرده ؟

به همین خیال باشند تا صبح دولت اجنبی پرست آنها بدمد




حسن بانی گلسفیدی مارچ9 2010

golsafidi@hotmail.com

Saturday, March 06, 2010

روز زن

اعلام برنامه تلویزیونی سیاسی اجتماعی "سقف شیشه ای "




یکشنبه 8 مارچ 2010

:
برنامه این هقته اختصاص به روز جهانی زن دارد . مهمانان این برنامه ، خانمها شیوا ژرین مهر – مدیر مجله شهر ما ، ثروت اعجمی – معمار و دکوراتور- میترا هامان – دانشجو و فعال اجتماعی در مورد حقوق زن گفتگو می کنند.

14 مارچ

مهما نان هفته آینده ، بخش اول : جاستین تردو – نماینده لیبرال پارلمان و فرزند پیر ترودو و بخش دوم " ذبیح آریائی " پلیس افغان کانادائی در مورد برنامه آموزشی اکادمی پلیس به زبان فارسی می باشند.



مجری و تهیه کننده برنامه : سعید سلطانپور


برنامه سقف شیشه ای روزهای یکشنبه سا عت 14 بوقت تورنتو ( 23 بوقت ونکور) و پخش مجدد آن ساعت 23 بوقت تورنتو می باشد

این برنامه از تلویزیون 24 ساعته ماهواره ای " آی تی سی –تلویزیون ایرانیان کانادا " پخش می شود.
برنامه را بطور مستقیم در روی لینک مشاهد ه نمائید
www.itctv.ca


آرشیو برنامه های قبلی را می توانید در لینک زیر تماشا کنید
www.youtube.com/glassceilingtv

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ای میل با ما در میان بگذارید

u@itctv.ca

مهما نان هفته آینده 14 مارچ ، بخش اول : جاستین تردو – نماینده لیبرال پارلمان و فرزند پیر ترودو و بخش دوم " ذبیح آریائی " پلیس افغان کانادائی در مورد برنامه آموزشی اکادمی پلیس به زبان فارسی می باشند.

Tuesday, March 02, 2010

مصاحبه با مرتضی کاظمیان – روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل سیاسی ایران درمورد جنبش سبز ، تفکر ، و چالشهای موجود

مصاحبه با مرتضی کاظمیان – روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل سیاسی ایران
درمورد جنبش سبز ، تفکر ، و چالشهای موجود


سعید سلطانپور
-تورنتو
u@itctv.ca





مرتضی کاظمیان عضو شورای مرکزی انجمن دفاع ازآزادی مطبوعات و از فعالان ملی مذهبی ساکن تهران هست که دعوت ما رابرای یک گفت و گوی تلفنی پذیرفتند.
سر ساعت تعیین شده با توجه به 8 و نیم ساعت تفاوت ساعت ، تلاشهای من برای تماس با نلفن همراه نتیجه نداشت . به کاظمیان اشغال تلفن دستی ( همراه ) را گفتم وی گفت اینجا تلفن های همراه هم مشکلات خارج از اراده ما دارد. به وی گفتم تاریخا یکی از مشکلاتی که برای ما ایرانی ها وجود داشته است ، این بوده است که سرنوشت ما خارج از اراده ما بوده است . در هر حال این گفت و گو قرار بود 20 دقیقه باشد که آقای کاظمیان با بردباری و حوصله به سوالات من پاسخ گف و یک ساعتی را با ما بودند . البته گذشت روزها و سرعت حوادث در ایران ، نیاز به گفت و گو های مستمر و اطلاع رسانی بیشتر دارد که متاسفانه بدلیل محدودیت های ایجاد شده برای روزنامه نگاران و شخصیت های سیاسی و اجتماعی ،دست ما را برای گفت و گو برای این زحمتکشان و درد کشیدگان آبادی و آزادی ایران ، می بندد.
ما سعی می کنیم به اندازه توانمان ، نظرات جریانات مستقل و مردمی داخل کشور را د ر راستای اطلاع رسانی و ارتقا گفت و گوو انجام دهیم . در زمانی که متن را بدلیل فشارهای امنیتی برروی روزنامه نگاران برای نظرنهائی ،ارسال کردم . این زمان طول کشید . در تماس تلفنی با منزل ایشان ، همسر شان از دستگیری مرتضی توسط نیروهای امنیتی خبر داد . با مشاوره با دوستان روزنامه نگار ، انتشار این گفتگو را تا آزادی ایشان تعویق انداختیم زیرا قصد ما اطلاع رسانی هست و نه ایجاد مشکل برای روزنامه نگاران داخل کشوری که متاسفانه هر روزکانالهای ارتباطی خود را از دست می دهند .
غم نان و دغدغه آزادی و شمشبر دامکلس زندان بر سر این عزیزان رسانه ای مستقل که رکن اصلی و شاخص مهم و میزان سنج ادعاهای دولت ها و دولتمردان در سراسر دنیا بخصوص ه ایران هستند ، شرایط سختی را فراهم کرده است . خوشبختانه مرتضی کاظمیان دیشب با وثیقه آزاد شده است . لذا این مصاحبه را با تاخیر و با درود به ایشان و همکارانشان در ایران ، منتشر می کنم .

.

آقای کاظمیان ، تفکر جنبش سبز را چگونه می بییند ؟ در بیرون تفکر همگونه چه بنظر نمی ا
ید ؟



کاظمیان : اجا زه بدهید در ابتدا یک توضیحی را عرض کنم . جنبش سبزیک جنبش اجتماعی هست با تعریف عام که از ان تعریف می شود. این جنبش واکنشی است به وضع بحرانی فعلی که این واکنش اغلب از طریق شکل گیری یک هویت مشترک برای یک همبستگی نو رخ می دهد و محصول یک اقدام جمعی هست و به عبارتی تجلی احساسات مردمی هست که محروم هستند و حول ان جنبش پیوند خورده اند . این جنبش بر اساس همبستگی جمعی رخ می دهند. ..بطور خلاصه می شود گفت نتیجه واکنش مردم هست ..
نقطه عطف جنبش سبز همانطوری که شناخته شده است انتخابات 22 خرداد بود ه و هست . و اتفاقاتی که بعد از ان کلید خورد.



مردمی که حضور چشمگیری در انتخابات داشتند و از این دو نامزد ( موسوی و کروبی ) حمایت می کردند.
نسبت به نتیجه انتخابات معترض بودند و افکار عمومی یک امر مشترکی را وجدان جامعه کرده بود.
البته سرکوب خشن و بر خورد خونین در مقاطع مختلف با معترضان ، همراه با بازداشتهای گسترده و
اعتراف گیری ها وتداوم سرکوب ها و افزایش محدودیت برای منتقدان و مخالفان به خصوص علیه نمادهای ان کروبی و موسوی با هدف انکار این جنبش را نمی توان نادیده گرفت.

این مجموعه زیر جنبش سبز تعریف شده است که علیرغم همه تکثر و تنوع در همه طیف ها در مورد دمکراسیزاسیون و برگزاری انتخابات ازاد به یک به منافع مشترکی رسیده اند . البته باید گفت که جنبش سبز شاخصه های جدیدی از خود نشان داده است که تقریبا با جنبش های 100 ساله اخیر متفاوت هست مانند :بردباری ، عقلانیت ، پیوند با مدنیت ، کنش اخلاقی و عدم خشونت که در مقاطع مختلف بویژه د رراه پیمائی های اخیر شهروندان معترض خود را نشان داده است این رفتارهای مدنی خود را به عنوان شاخصه جنبش تثبیت کرده است .

سلطانپور:
شاخصه ها را درست گفتید به همین هم جنبش سبز توانست هم توجه همه مردم جهان و دولتمردان را بگیرد و هم در داخل سرکوب نشود. وقتی بیاد بیاوریم که بعد از انقلاب 57 هر جناح حاکمیت که در انتخابات برنده شده است ، جناح دیگر تمام عیار دستور کار منجمله حذف فیزیکی جناح مغلوب را اولویت قرار داده است .
یعنی شواهد قبل ازانتخابات نشان می دهد که قرار بوده جناح دیگر حذف کامل شود، پس چرا فکر می کنید مردم مدارا کردند. آیامعترضین چاره ای دیگر یغیر از خویشتن داری و مسالمت داشتند؟

کاظمیان :


اینکه چاره ای داشته باشند یک بحث هست و اینکه تجربه کنش سیاسی مردم ایران در مواقع دیگر دم بحث دیگری هست . امروزه می توان گفت که نهادهای مدنی در ایران و لایه ها ی اجتماعی روند دموکراسی به این بلوغ رسیده است که مسالمت آمیز رفتا ر کند. آنها به این نتیجه رسیده اند که بهتر است شاخه گل اهدا کنند ، یا دست خودرا با نشان دادن علامت پیروزی بلند کنند و یا با سکوت ، مخالفت مدنی خود را بیان می کنند.
برای رسیدن به یک نقطه اید ه ال برای کشور و همه مردم به خواستهای بخش های عمده ای از مردم معترض نیز تمکین کند.

سلطانپور:

آقای .ضرغامی رئیس تلویزیون بعد از ماهها سکوت در 20 آبان در کنفرانس خبری گفت : به آقای موسوی گفتم که شما به مدد تبلیغات صدا و سیما جایگاه خوبی پیدا کردید.3 1 میلیون رای بالائی هست . این را قدر بدانید. " براستی آیا موسوی نمی توانست به دوردوم راه بیابد در حالیکه بخشهای وسیعی از مردم خواهان تغییر بودند.


کاظمیان :

موسوی 13 میلیون رای داشت که نشان از اراده برای تغییر در طبقات متوسط و مدرن ایران از ماهها ی قبل از انتخابات ایجاد شده بود. به عنوان مثال استقبالی که از اعلام نامزدی آقای خاتمی شد. این کاملا اشکار بود که اتفاق جدیدی رخ داده است . این فضا را می شد قبل از اعلام نامزدی آقای موسوی حس کرد که خود متاثر از 4 سال ریاست جمهوری دوره اول آقای احمدی نژاد و گروه همفکرش بود . یعنی خواست تغییر ، خواست قوی بود که رخ هم داده بود.
اما نکته مهمی را نمی توان منکر شد. نحوه مناظره ها (برای اولین بار به مثابه یک اتفاق جدید) توانست نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری افکار عمومی برای شرکت در انتخابات داشته باشد . اما اینکه این مشا رکت سمت و سویش مشخص نبود ، درست نیست زیر ا بخش های قابل ملاحظه ای برای تغییر در نحوه اداره کشور بود که این بارتصمیم به شرکت در انتخابات را گرفته بودند .
به همین دلیل هم مشارکت چشمگیر در 22 خرداد رخ داد. البته فراگیری گسترده و نفش صدا و سیما قابل مقایسه با هیچ رسانه دیگری نیست . ولی اینکه تلویزیون باعث شد اقای موسوی 13 میلیون رای بیاورد با توجه به میل قوی بخش های عمده برای تغییر را نمی توان پذیرفت .



سلطانپور:آقای کاظمیان سوالی هست که می توانید شما جواب ندهید. آقای ضرغامی می گوید که ما بعد از انتخابات به موسوی و کروبی اجازه استفاده از تلویزیون را ندادیم زیرا آنها ، قواعد بازی دموکراسی را بلد نیستند. آیا براستی در ایران قواعد دموکراسی وجود دارد ؟ چه کسی آنرا تعریف می کند .؟ کجا نوشته شده است که حداقل نسل بعدی ها انرا رعایت کنند.

کاظمیان :


چیزی که آقای ضرغامی به عنوان قواعد اشاره می کنند شاید تقلیل یافته این باشد که نامزد شکست خورده باید نتیجه انتخابات را بپذیرد. اما اینجا از یک اصل غفلت می کنند که دموکراسی لوازم و پیش نیاز خود ش رادارد . آن جریانی که عدم بی طرفی خودش را نشان داده است صلاحیت اظهار نظر نهائی را ندارد.

فعالیت رسانه ای از طرف جریان مسلط تعریف شده است . هیچ جریان دیگری ، امکان طرح نظرات خود را ندارد مگر اینکه در چارچوب نظر اقتدارگرایان باشد. صدا و سیما با فیلتر شدید از مواضع مخالفان و منتقدان جلوگیری می کند.

اساسا آنچه که در مقطع انتخابات دوره 10 ریاست جمهوری رخ داد خارج از اراده مدیران ارشد صدا و سیما وسیاستگذاران ن بود د رهر حال بنظر می رسد که ایشان هست که در سیاست خودشان بازنگری تحدیدی کرده اند.
( توضیح – در زمانی که کاظمیان و ده ها روزنامه نگار زندانی شده بودند، صدا وسیما اقدام به یک مناظره کرد که حتی در ان حد هم ادامه پیدا نکرد )

سلطانپور :

هیج کدام ا ز نامزدهای انتخاباتی و کاندید پیروز اعلام شده احمدی نژادمایل نیستند با رسانه های مستقل ایرانی خارج کشوری مصاحبه کنند . شما تحلیلی در این مورد دارید ؟



کاظمیان :

عدم مصاحبه ویا رویکرد به رسانه های خارج از طرف نیروهای داخل حکومت و بیرون از آن ، بخشی که به احمدی نژاد اشاره کردید مواردمتعددی مصاحبه کرده اند و البته گزینشی بوده است .


سلطانپور :
احمدی نژادبا سی ان ان مصاحبه کرده است که میلیونها مخاطب امریکائی دارد وی علاقه زیادی به مصاحبه ا رسانه های امریکائی دارد .

کاظمیان :
دفتر ریاست جمهوری می تواند گزینش بهتری را انجام بدهد بخش های که بر می گردد به این نحوه کیفیت مصاحبه ها و سوالات تقریبا مشخص هست . بندرت پرسش های معنی داری از طرف خبرنگاران مطرح شده است .
سلطانپور:

در این مقطع ضعف اطلاع رسانی از معترضین مانند موسوی و کروبی بشدت احساس می شود . چرا ضعیف عمل می کنند ؟البته آقای عیسی سحر خیز قول مصاحبه با آقای کروبی را در دور دوم دادند که البته نه تنها به دور دوم کشیده نشد که خود آقای عیسی سحر خیز هم با خشونت دستگیر و زندانی شده است . که امیدواریم هر چه زودتر ازاد شوند .

کاظمیان :
شخصیت های منتقد و اصلاح طلبان با توجه به فضای تبلیغاتی و فشارهایی که هست معمولا مرزبندی با رسانه های خارجی دارند. هر چند بسیاری از این مرزبندی ها شکسته شده است زیرا داخل کشورروزنامه های مستقلی وجوددارند که با خودسانسوری روبر و هستند .
به این معنا گریزی بغیر از رسانه های مجازی و خارج از کشوری نمانده است . هر چند متاسفانه اینها جای رسانه ملی رانمی گیرد که دراختیار جناح خاصی هست.



سلطانپور :
شما در نوشته هایتان از آقای موسوی به عنوان راهبر استفاده می کنید آیاراهبر با رهبر و رهبری تفاوت دارد
؟ شما ایشان را با زنده یاد دکتر مصدق مقایسه کرده اید آیا واقعا اقای موسوی در اندازه های دکتر مصدق هستند ؟ دلیلتا ن چیست ؟


کاظمیان :

من در مقام ارزیابی ایشان ، من آقای موسوی را به عنوان یک راهبر مدرن یاد کرده ام انه هم بدلیل پاره ای ا ز خصوصیات هائی که ایشان از خود نشان داده اند که مشابهاتی باکنش سیاسی مرحوم دکتر مصدق هست .
اقای موسوی بدلیل رهبر کلاسیک قابل تعریف نیست هر چند یک رابطه همدلانه بین جنبش سبز و موسوی و کروبی و خاتمی وجوددارد ولی این به معنای رهبری انان نیست . به عنوان یک نماد جنبش سبز مطرح هستند.
مهمترین شاخص ها ی موسوی این هست که تکثر را در جنبش سبزشناخته و همزیستی مسالمت امیزادیان و اقوام را به رسمیت شناخته است .
تقویت وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی ، بازسازی اعتماد ملی ،تامین ازادی های سیاسی و اجتماعی و ممنوعیت استراق سمع ،ازادی احزاب . برابر ی در برابر قانون که در قانون اساسی هم هست . صرف نظر از این تاکیدها
اقای موسوی خود را خورشید پندار قرار نمی دهد.و حرف اول و اخر را بزند نمی داند.
بادرس آموزی وبا توجه به ابتکارات جنبش مدرن همراه با این جنبش باشد به عنوان یک نماد نه کسی که حرف اول و اخر را بزند. موسوی خود را یک اصلاح طلب اصولگرا با رویکرد ی جمع گرامی داند.
موسوی پای ارزشها و اصولی که به ان معتقد هست ایستاده هست و هزنیه های زیادی را هم ایشان و هم آقای کروبی پرداخته است .


سلطانپور
شورای ملی مذهبی ها بیانیه ای داده است و از ان در مورد شعارهای رادیکال برخی از دوستان هشدار داده است . شما به عنوان یک فعال ملی مذهبی ، می توانید بگوئید این دوستان چه کسانی هستند ؟ و شعار های رادیکالشان چیست ؟


کاظمیان : برخی شعارها به تعبیر ی رادیکالتر هست مانند استقلال ازادی جمهوری ایرانی و
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران /شعار هایی هستند که با مطالبات مرد م همسوئی ندارد.
این شعارها بهانه هایی به اقتدار گرایان داده است .و اینها بنظر من و دوستان ملی مذهبی باعث می شود توهماتی بوجود بیاد که میشود ره صد ساله را یکشبه پیمود که میتواند موجب نا امیدی مردم بشود. در واقع بخش قابل توجهی از نیروهای فعال داخل کشور وخارج از حاکمیت بر این عقیده هستند که می شود در چارچوب قانون اساسی خواستها را پیگیری کنیم . می شود با بازخوانی قانون اساسی انقلاب 57 که بطور مشخص آزادی فعالیتها ، جرم سیاسی و جرایم مطبوعاتی و حقوق اساسی مردم در آن تعریف شده است، پیش رفت.


سلطانپور : حرف شما از یک منظر درست هست ولی اجازه بدهید تجربه انقلاب را با شما در میان بگذارم . در ان راه پیمائی ها نیروهای چپ کم بودند ولی حضور داشتند و شعارهای خودشان را مطرح می کردند. اتفاقا با همین منطق که فعلا جای طرح این شعارها نیست و باید علیه شاه وحدت داشت ، جلوی طرح آنرا گرفتند و می دانید که نتیجه آن جلوگیری ، زندانی شدن و کشته شدن هزاران نفر و بزرگترین مهاجرت میلیونی در تاریخ ایران ، شد .
چرا نباید همه تفکرات و جریانات سیاسی شعارهای خودشان را بدهند و از طریق گفتمان این مسائل را پیش ببریم . یعنی : این شعار " همه با هم" مرزهایش روشن شود. این که " همه با هم ولی پیرو من " چیزی که بنظر می اید اقای گنجی به ان اصراردارد ، تجربه جمهوری اسلامی نشان داده است که نتیجه بهتری از سال 57 نخواهد داشت .
هر کس به اندازه وزنی که دارد باید نه از صف بیرون انداخته شود. در صف باشد ولی نه از صف جلو بزند .
فراموش نکنید که قرار نیست حاکمیت با دیگران گفت و گو داشته باشد و یا به دیگر بخشها سهمی بدهد چون اگر قرار بودکه دیگران را نیز مشارکت بدهد که کار به اینجا نمی رسید .
شما عرفات را ببییند فلسطین مستقل می خواست بهش یک سرزمین محدودی رادادند . کسی اگر سیاستمدار باشد می داند که باید دست بالا بگیرد تا چیزی به وی بدهند . چه اشکالی دارد که جمهوری ایرانی مطرح شود؟

کاظمیان :

اولا هیچ جریانی در داخل کشور دهن کسی را نبسته هست. دوما یکی از ویژگیهای جنبش مدرن این هست که
رهبری این جنبش رسانه ها هستند . تکنولوژ ی ارتباطات در اختیار مخاطبان قرار داده است . با وجودشبکه های اینتر نتی و ماهواره ای . تقریبا می شود گفت که هیچ جریان سیاسی و تفکر نیست که تریبونی نداشته باشد . البته برد مخاطبان جای گفت و گو دارد.

برخی از سیاستها ، جریانانی را که همسو با خود نیستند را به گفتگوفرا خوانند. همین تضارب آرا و گفتگوی دو طرفه یک نتیجه مثبت همین جنبش هست . جنبش متکثر هست از نیروهای ملی مذهبی، اصلاح طلب – ،جنبش زنان – دانشجویان ، اقوام و کارگران و .. که مطالبات خودشان را با مطالبات مشترک خود را تنظیم می کنند. البته انها خواستهای خاص خودشان را هم مطرح کنند . جنبش بطور عام عقلانیت متوسط را حاکم کرده است . و به همین دلیل برخی از شعارهای مطرح شده در روز قدس ، در 13 ابان تقلیل یافته است . یعنی
این گفتگو در فضای مجازی به این نتبجه رسیده است که به برخی خواسته ها و شعارها تاکید بیتشری داشته باشند . مانند تشکیل کمیته حکمیت یا اصلاح قانون انتخابات ،مجازات امرین و عاملین ،رسیدگی به اسیب دیدگان حوادث تضمین حقوق مردم برای تچمعات ، منع مداخلات نظامیان در امور سیاسی و امور اقتصادی
بنظر می رسد این مطالبات در بیانیه 11 هم تاکید شده است پیرامون این بیانیه وحدت داشته باشند .
سلطانپور

چند تا روزنامه نگار در زندان هستند ؟

کاظمیا ن :
.بعد از 22 خرداد در حدود 100 روزنامه نگار و وب لاگ نویس دستگیرشدند که در حال حاضر
حدود 20 نفر باقی مانده اند . چهره های شاخصی مانند دکتر احمد زیدابادی و مهندس کیوان صمیمی ازفعالین ملی مذهبی جز این زندانیان هستند . روزنامه نگاران دیگر ی مانندعیسی سحر خیز ،بهمن احمدی اموی، سعید لیلاز ،نورانی نژاد، مسعود باستانی – ساسان آقائی – شیوا نظر اهاری از بازداشتی های مطبوعاتی هستند.
برخی از دوستان که فعالیت سیاسی و روزنامه نگاری مشترک داشتند مانند تاجزاده و عطریان فر نیز بازداشت هستند.

البته علاوه بر بازداشت ها ، باید از فشار های مستقیم و غیر مستقیم نیز یاد کرد. . بسته شدن روزنامه سرمایه - و خبر را نیز در راستای این فشارها باید دانست.

سلطانپور:
اقای کاظمیان د رعین ایمان به تکامل و استمرار مطالبات حق طلبانه مردم ، با توجه به تجارب قیام 28 مرداد ، انقلاب بهمن 57 و اشغال سفارت امریکا شما چرا فکر می کیند این بار نتیجه بهتری خواهد داشت . خلاصه نقطه سر خط د راین 100 سال اخیربرا ی نسل های ما تکرار شده است . الان هم موج پناهندگی های جدید منجمله مطبوعاتی ها و مهاجرت ها اغاز شده است .تا چه حد باید خوش بین بود. ؟


کاظمیان:

البته من با شما هم عقیده نیستم . نقطه سر خط نبوده است . یک شکاف جدی بین ازادیخواهان و جریانات خودکامه ادامه داشته است و همچنان دغدغه دموکراسی خواهی وجود دارد ولی انچه که در این ماهها امیدواری بیشتر می دهد افزایش نرخ باسوادی ، افزایش طبقه متوسط و مدرن شهر نشین ، همچنین شاخص هایی مانند عقلانیت ؛ بردباری ،رفتار مدنی ، پرهیز ا ز عدم خشونت – همه اینها نشان می دهد کعه تفاوت کیفی وجود دارد . از سوی دیگریک اتفاقی در حال حاضر درجهان رخ داده است دهگده جهانی شدن ،. فر اوری اطلاعات انتقال اخبار و تضارب افکار و همزیستی را بیشتر کرده است

اینها در اختیار جنیش مدنی مردم ایران هست .پشتوانه های برای ادامه روند جنبش مردم ایران هست که بطور گام به گام برای ایرانیان رقم بزند. جلو ه های خیلی خوب و احترام بر انگیزی از سوی جریانان سیاسی شاهد هستیم .
بنوعی تفکر و تکثر از طرف همه جریانها فهم شده است . آقای موسوی هم به این تاکید دارد همه این عوامل امید را افزایش می دهد. هرچند من در مورد موانع جدی ومدنی جلوی جنبش نیز دغدعه دارم .
جریانی که هم رسانه ملی و درامدهای نفتی را در اختیار دارد ،توان تهیج برخی از لایه های کم دانش جامعه را دارد. ولی این جریان به رغم تمامی تهدیدها در روز قدس و روز 13 ابان و 16 اذر نتوانسته از طرح خواستهای حنبش سبز ، جلو گیری کند و نیروهای تکثر گرا توانسته اند خواست های خود را مطرح می کند


سلطانپور: فقدان ایت االله منتظری در جنبش سبز را چگونه تحلیل می کنید ؟
.

کاظمیان :

رگذشت آیت‌الله منتظری از هر زاویه كه مورد ارزیابی قرار گیرد، ضایعه‌ا ی غیرقابل جبران برای ایران و ایرانیان است. فقیه آزاده از چنان ویژگی‌هایی برخوردار بود كه به دشواری بتوان فقدان او را به این زودی و سهولت، پركرد. صراحت زبان، صداقت، شجاعت، آزادگی، دانش و بینش، پاكی و بی‌آلایشی، مدارا و صبوری، بی‌تكلفی وفروتنی، و سابقه‌ی طولانی مجاهدت و تلاش برا ی آزادی و استقلال و آبادانی ایران، تنها برخی از این ویژگی‌ها محسوب می‌شوند. جنبش اعتراضی مردم ایران

البته فقدان فقیه عالیقدر را تا اطلاع ثانوی (پیدا شدن جایگزین‌/جایگزین‌هایی شایسته) "آه" خواهد کشید


با تشکر از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید.

امیدارم که همیشه مانند سروایستاده و سبز باشید .و امیدواریم شاهد ازادی همه روزنامه نگاران زندانی باشیم .
کاظمیان
با تشکر از شما

مصاحبه تلویزیونی را می توانید در لینک زیر مشاهده کنید
www.youtube.com/glassceilingtv